باورم نمیشه این فیلم بی سر و ته که مثلا به معضلات جوانها پرداخته ، حاصل تفکرات پرویز شهبازی باشه.
آنقدر جوانهای فیلم احمقند که دیگر فیلم تبدیل به فیلم کمدی می شود و بازیها هم بعضی مواقع خنده دار می شوند. فقط به عنوان مثال یکی از شخصیتها گردنبندش را در ماشین دوستش جا می گذارد و به جای آنکه کلید ماشین را از دوستش بگیرد ، شبیه دزدها دور و بر ماشین پرسه می زند تا راهی برای برداشتن گردنبند پیدا کند و پلیس او را دستگیر می کند.
آزاده نامداری هم در 80 درصد دقایقی که در فیلم حضور دارد ، فقط هست. همینطور الکی فقط برای دوربین دست تکان می دهد.
با تجربه ای که من دارم این فیلم احتمالا یا نامزد بهترین فیلمنامه می شود و یا بهترین فیلمبرداری