«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
باور اینکه یک فیلم اینقدر واقعی و اینقدر بی نقص باشه سخته.
مساله اساسی که در این فیلم ذهن مرا درگیر کرده بود این بود که "سمیه بودن یا سمیه نبودن"
در یک سوم ابتدایی فیلم ما سمیه رو به عنوان یک شخصیت رقت انگیز می شناسیم که مانند یک کنیز کاملا در اختیار خواسته های دیگران است ، ولی هر چه فیلم جلوتر می رود به نظرم متوجه می شویم که همین خاصیت سمیه او را به تنها ستون این خانواده تبدیل کرده است که اگر او این خانواده را ترک کند ، دیگر هیچ نقطه مشترکی بین اعضای این خانواده وجود ندارد که آنها را زیر یک سقف جمع کند. در این خانواده ، "سمیه بودن" خیلی بهتر است.
فیلمی است که نظرات در مورد آن خیلی متفاوت است و هرکس بایستی خود با دیدن فیلم قضاوت خود را داشته باشد.
فیلمنامه بیشتر از اینکه بر روی داستان متمرکز شده باشد ، برروی رابطه بین شخصیتهای فیلم و انواع چالشها بین آنها متمرکز شده است که برای من بسیار جذاب و واقعی بود. تقریبا هیچ دیالوگ و یا صحنه ای نبود که اغراق در آن حس شود.
به نظر من پایان نیمه باز فیلم هم به بهتر شدن آن کمک کرده بود.
بعد از پرویز من یکی دو تا فیلم دیگه که رد پای آقای برزگر توش بود دیدم. یکیش پریدن از ارتفاع کم بود
فکر میکنم آقای برزگر دچار ایده فریفتگی شده. یه ایده اومده تو ذهنش. یک ماجرای خوب درباره آدمهای معمولی ای که دور و برمون هستن و شرایط جوری میشه که یدفه طغیان میکنن و بوم!
حالا هی توی هر فیلمی سعی میکنه همینو هی بگه. هی همینو میگه
به نظرم یکی که بهش نزدیکه ، بهش بگه که مجید جان ، بسه دیگه. فهمیدیم. بخدا سعی میکنیم معمولی نباشیم. تکرار نکن دیگه. معمولی نباش انقدر!
حس میکردم این فیلمشون هم سمت و سوهای پرویز رو باید داشته باشه ، اما فیلم ممیرو که آقای محقق ساختن و تهیه کنندش آقای برزگر هستن ، به نظر من یه شاهکار به تمام معناست.
فیلم لاک قرمز ، فیلمی بسیار تلخ ولی کاملا شریف است.
فیلم تلاشهای غمبار یک دختر شانزده ساله برای نجات خانواده اش را روایت می کند که به نظرم حتما باید دیده شود.
این فیلم توصیه من به دوستانی است که بلیط سری جشنواره را ندارند و حوصله ایستادن در صف را هم ندارند .
فیلم در نشان دادن موازی دنیای داخل ذهن و دنیای بیرونی یک دختر خردسال موفق عمل کرده و اشکال آن زمان طولانی آن و نداشتن یک داستان منسجم است. به عنوان مثال قسمتی از فضای فیلم به اصفهان تعلق دارد که اصلا در کلیت فیلم نقشی ندارد و فقط به قدرت نمایی خانم شبنم مقدم پرداخته شده.
با توجه به زمان داستان فیلم که در حدود سال 57 اتفاق می افتد ، طراحی صحنه و لباس فیلم بسیار خوب است و تا جایی که من دیدم بدون اشکال بود.
این فیلم را برای کسانی که دوست دارند 2 ساعت به دنیای کودکی بروند و از زندگی ماشینی فاصله بگیرند توصیه می کنم. به شرطی که 2 ساعت را بتوانند تحمل کنند
چه از لحاظ فیلمنامه و چه از لحاظ کارگردانی یک تله فیلم کاملا معمولی.
آقای بهزادی به خودشون اجازه دادن یک داستان دو سه خطی رو تبدیل به فیلمنامه کنند و 80 درصد نماهای فیلم رو هم که کلوزآپ گرفتند و کوچکترین جنبه سینمایی در فیلم مشاهده نمی شه .
هیچی دیگه
همین
فیلم در مجموع فیلم خوبی بود و قطعا ارزش یکبار دیدن را داشت ولی نکات زیر را هم بایستی در نظر گرفت:
بزرگترین نقطه ضعف فیلم اصرار مهدویان بر استفاده از صداهای واقعی شخصیتهای فیلم بود تا فیلم حالت مستند گونه خود را از دست ندهد . این ایده در سریال آخرین روزهای زمستان به خوبی جواب داده بود ولی در اینجا کاملا بالعکس عمل کرده و لحظاتی در فیلم وجود دارد که فقط حسرت می خوردم که چرا دیالوگ ندارند ، مخصوصا لحظات درگیری بین فرماندهان جنگ و اختلافاتی که بین آنها اتفاق می افتاد به شدت لحظات خوبی بودند که در سینمای این ژانر نداشتیم ولی اصرار بر استفاده از "نریشن" ، به این لحظات ضربات جبران ناپذیری را وارد کرده است.
یک جاهایی نریشنها آنقدر خسته کننده می شد که من خودم دیگر به آنها گوش نمی دادم.
فیلم در نشان دادن فرماندهان جنگ به عنوان انسانهای معمولی و نه قدیس خوب عمل کرده و شخصیتهای فیلم باورپذیرند. همچنین بر کم تجربگی نیروهای سپاه در ابتدای جنگ صحه گذاشته است که بازهم به باورپذیری فیلم کمک می کند.
تحمل نیمه اول فیلم کمی سخت است ولی نیمه دوم آن خیلی بهتر از کار درآمده.
باورم نمیشه این فیلم بی سر و ته که مثلا به معضلات جوانها پرداخته ، حاصل تفکرات پرویز شهبازی باشه.
آنقدر جوانهای فیلم احمقند که دیگر فیلم تبدیل به فیلم کمدی می شود و بازیها هم بعضی مواقع خنده دار می شوند. فقط به عنوان مثال یکی از شخصیتها گردنبندش را در ماشین دوستش جا می گذارد و به جای آنکه کلید ماشین را از دوستش بگیرد ، شبیه دزدها دور و بر ماشین پرسه می زند تا راهی برای برداشتن گردنبند پیدا کند و پلیس او را دستگیر می کند.
آزاده نامداری هم در 80 درصد دقایقی که در فیلم حضور دارد ، فقط هست. همینطور الکی فقط برای دوربین دست تکان می دهد.
با تجربه ای که من دارم این فیلم احتمالا یا نامزد بهترین فیلمنامه می شود و یا بهترین فیلمبرداری
بین فیلمهایی که طی یکسال اخیر دیدم ، این فیلم به همراه چهارشنبه 19 اردیبهشت ، بیشترین حضور رو در ذهن من دارند و با اینکه فیلم را یکبار و در جشنواره سینما حقیقت دیدم ، ولی آنقدر تاثیر گذار بود که فکر می کنم کل فیلم را در خاطر دارم
تا جایی که میدونم فیلمش گیر ودار هم داشته و برای خیلیها خوشایند نبوده... چون کوتاهی از داخل هم بوده که سبب کشته شدن کارمندهای کنسول ایران شده ، فیلم رو ندیدم ولی از دوستان شنیدم که فیلم این موضوع رو نشون میده
خانم برزیده من فیلم رو ندیدم و هیچ مشکلی هم باهاش ندارم ولی فکر نمیکنم مراسم اختتامیه ی جشنواره فجر جای تجلیل از خانواده های قربانیان حادثه ی مزارشریف باشه...شاید اگر یه جای دیگه مثلن در یک اکران خصوصی فیلم تجلیل میشد بهتر بود.
1- تنها فیلمی که در این جشنواره به شدت مرا جذب خود کرد فیلم آقای جلیلوند بود(فیلم رخ دیوانه را ندیده ام)
2- من کوچکترین علاقه ای به فیلم عصبانی نیستم ندارم ولی همین حرفهای به قول شما خاله زنکی , پارسال تعداد زیادی از مخاطبان سینما را عصبانی و از فضای سینمای ایران ... دیدن ادامه ›› متنفر کرد
3- این حرفها خاله زنکی نیست , چون اگر فرض من درست باشد نشان می دهد که در دولت جدید هم سیاست نقش پررنگی بر محتوای سینمای ما دارد , همانطور که آقای ایوبی با افتخار گفتند که امسال هیچ فیلم حاشیه داری نداریم.
4- من کوچکترین مشکل شخصی با کسی ندارم ولی فکر کنم شما آنقدر تعصب شخصی داشته باشید که تحمل نظرات دیگران برایتان سخت باشد
فیلم هیچی نداشت ، دریغ از صحنه ای تاثیرگذار. اون صحنه ای که میشد اوج فیلم باشه ( صحنه کشته شدن دیپلمات ها) با چندتا صدای ترق توروق تموم شد . جالبه سکانس هایی تو فیلم بود که با دقت و وسواس نشون داده شده : سکانس بخیه زدن پا ،سکانس تراشیدن موی سر با تیغ . حالا اینهمه وسواس چرا و ب چه دلیل؟ برام خیلی جالب بود .
شکی نیست که نامزدیهای مختلف این فیلم دارای دلایل غیر فنی و غیر هنری است. چگونه کارگردانی که با این حجم زیاد و آزاردهنده از کروماکی استفاده کرده می تواند کاندید بهترین کارگردانی شود. فیلمنامه خیلی ساده از اتهاماتی که به نقش اصلی وارد می شود می گذرد.( جالبه بدانید که نقش اصلی فیلم در حال حاضر مشغول چوپانی است.) همچنین بازی حسین یاری اصلا در حد نامزدی نیست.
نامزد شدن حسین یاری مرا یاد نامزد شدن بازیگر فیلم Hurt locker و بازیگر فیلم Argo برای اسکار انداخت.
ولی در مجموع فیلم ارزش یکبار دیدن را دارد و صحنه های خوبی هم در آن یافت می شود.
فقط چند سوال جدی و دارای جواب می ماند که فیلم به آنها پاسخ نمی دهد
1- چرا پاکستانیها این جنایت را مرتکب شدند؟
2- چرا ایران هیچ عکس العملی به پاکستانیها نشان نداد؟
3- در شرایط بحرانی افغانستان و پس از سقوط چند شهر توسط طالبان, 11 نفر در کنسولگری ایران در مزار شریف چه می کردند؟
ba soale sevome shoma kamelan movafegham vali in etefagh vaghiat dasht konsule iran dar afghanestan ke koshte shod az ashnaiane ma bud va lahze be lahze gozareshe hamle va nazdik shodane taleban ra dade bud ama kasi be dadeshan nareside bud!
سلام
یک این که با شما در مورد نامزدها مخالفم
و دو: پاسخ سوالات شما در فیلم داده شد
۱- پاکستان با این کار می خواست آتش جنگی بین ایران و افغانستان را بیفروزد همان طور که نقش شاهسوند(حسین یاری) اشاره کرد که این تله است
۲- این جواب تخصصی است و یک کارشناس مسائل سیاسی و دیپلماسی باید بگوید اما به نظرم طرف مقابل را ببینیم! انسان های اولیه هستند!!!
۳- همان طور که گفته شد به سه دلیل خطری آن ها را تهدید نمی کرد
هرچند در فیلم نوعی نگاه نقادانه به عملکرد تهران بود گویا
اولا اگر فیلم پاسخ دو سوال اول و سوم را می داد , فیلم جنجال آفرین می شد و شاید اکران نمی شد و سوال دوم را بگذریم(من اصلا سوالم را پس می گیرم).
ثانیا چگونه طالبان با طرز تفکر مشخصشان یک شهر را تسخیر می کند و هیچ خطری ایرانیان شیعه ساکن آن شهر را تهدید نمی کند. اینکه در فیلم گفته می شود در شهرهای دیگر اتفاقی نیفتاده که دلیل نمی شود. اگر در آن شهرها نیز تخلیه صورت نگرفته , باز هم اشتباده بوده.
ثالثا خانم برزیده بفرمایند که تصمیم استفاده از کروماکی در یک فیلم با چه کسی است و اینکه من به عنوان بیندده به راحتی صحنه های ترکیبی را تشخیص می دهم و در موارد زیادی(بالای برج,رانندگی در کوهستان, جمع کردن همکاران برای بردن به زیرزمین و ...) دوپارگی تصویر کاملا واضح است , مسوولیت با کیست؟
اگر دقت می فرمودید سه دلیل برای حمله نکردن طالبان به کنسولگری ذکر شد...
در کل این فیلم دقیقا آن چه را که رخ داد همراه با سوالاتی از این قبیل بیان می کند.(فیلم قرار نیست که پاسخ بدهد، قرار است آن چه را که رفته نشان دهد و سوال ها خود به خود پاسخ داده می شوند مگر این که تاکنون بی جواب مانده باشند)
برای اطلاعات بیشتر می توانید برنامه ی شاهد عینی،مصاحبه با آقای جعفریان را ببینید
نمی دانم چرا تا اسم دفاع مقدس می آید مخاطبین از سینما فراری می شوند.
در سانسهایی که من دیدم خلوتترین سانسها مربوط به این فیلم و فیلم تگرگ و آفتاب بود که هر دو به نظرم با زاویه نسبتا جدیدی که داشتند ارزش یکبار دیدن را داشتند ولی وقتی معرف فیلم گفت که این فیلم در ژانر دفاع مقدس است از 20 درصدی که پیش خرید کرده بودند و در سالن حضور داشتند هم صدای نق به گوش می رسید. حتی قبل از دیدن فیلم. یعنی حتی اینکه فضای جنگی , فضای بسیار پرکششی برای داستانگویی است نیز دوستان را به دیدن فیلم تشویق نمی کند چراکه عنوان "دفاع مقدسی" دارد.
اگر فیلمی در مورد جنگ جهانی دوم ساخته شود , اشتیاق بیشتری به دیدن آن است تا جنگی که پدران و مادران ما به اشکال مختلف درگیر آن بوده اند و 283 هزار نفر از مردم ما در آن کشته شده اند.
من نمی گویم فیلم تا آمدن احمد فیلم بسیار خوبی است , مخصوصا جلوه های ویژه آن خیلی تو ذوق می زند و یکی دوجا شعاری می شود ولی داستان جذاب و پایان غافلگیر کننده ای دارد.
فیلم تگرگ و آفتاب هم که کلا در مورد تردید یک فرمانده در مورد برگشت به جبهه است که شاید بهتر بود فیلم ده دقیقه زودتر به پایان می رسید و از تصمیم فرمانده مطلع نمی شدیم.
من خودم بدون پیش زمینه دیشب رفتم و فیلم رو دیدم، به همه دوستانی که بلیت داشتن و نیومدن هم حق می دهم.
مشکل به نظر من موضوع دفاع مقدس نیست، مشکل از این جا ناشی میشه که وقتی موضوع میشه دفاع مقدس، احتمال سفارشی ساختن و دریافت بودجه دولتی بالا میره و نتیجه اش میشه فیلم ضعیفی مثل "تا آمدن احمد"
وگرنه حاتمی کیا و ملاقلی پور و درویش هم با موضوع دفاع مقدس فیلم ساختن که بعضی هاشون جز بهترین فیلمها هستند.
صحبت من سر این فیلم نیست.
فیلم تگرگ و آفتاب رو من در روز سوم جشنواره دیدم و هنوز خیلی کسی در مورد آن کسی چیزی نمی دانست ولی باز هم سالن خالی بود.
فیلم زیبایی (به نظر من) مانند ملکه فکر می کنم 70 میلیون فروش داشت چون عنوان "دفاع مقدسی" رو یدک می کشید
فیلم "دوئل" فیلم خیلی خوبی بود با جلوه های ویژه خیره کننده. فیلم "شیار 143" با این که مستقیما به این ژانر مرتبط نبود و سینمای انتظار بیشتر براش مناسبه ولی از نظر مفهومی می شه توی این دسته قرارش داد. اگه این ژانر رو کمی گسترده تر در نظر بگیریم می شه گفت "اشک سرما" هم یکی از فیلم های خیلی خوب بود.
فیلم های خارجی هم که "پیانیست" و شاهکار سینمای جنگ "نجات سرباز رایان" که بعد از اون هیچ فیلم جنگی ای به چشمم نیومد!
برای من که از فیلمهای مهم فقط رخ دیوانه را ندیده ام قطعا بهترین فیلم جشنواره بود
فقط یک سوال خیلی بزرگ در ذهن من ایجاد شده. اینکه واقعا خدا خواست یا خدا نخواست
اول فیلم یک شوک بزرگ به من وارد شد و نام دکتر حسن بلخاری به عنوان مشاور هنری پروژه ذکر شد و پس از پایان این شوک بیشتر شد.
فیلم خوش ساخت و متفاوتی از بهرام توکلی است و حداقل از لحاظ جنبه های بصری توصیه می کنم حتما فیلم را یکبار ببینید ولی اگر بخواهید به فیلم توجه کامل کنید و تمام دقتتان را بکار بگیرید احتمالا شما هم مثل من سردرد بگیرید. از بس که این فیلم , فیلم شلوغی است که شاید حداقل 15 نقش جدی دارد و شاید اگر بخواهند زیرنویس برای این فیلم بگذارند در حدود 4000 تکه خواهد بود.
اینکه یک فیلم رو هیات انتخاب امسال جزء 22 فیلم انتخاب کنه و تو هیچی ازش نفهمی حس خیلی بدی به آدم می ده. دوستان اگر نکته جالب توجهی برایشان در فیلم وجود داشت لطفا به ما هم بگند
شروع بسیار ناامید کننده ای برای این جشنواره بود. پر از حفره های فیلمنامه ای. اصلا ربط خیلی صحنه ها به اصل داستان مربوط نیست. به عنوان مثال (بدون اینکه داستان رو خیلی لو بدم) در فیلم یک جسد پیدا می شه و دو یا سه دقیقه از فیلم رو به خودش اختصاص می ده ولی نه معلوم می شه که جسد کیه و نه ارتباطش به فیلم چیه. یا در صحنه هایی زیادی از فیلم صدای گزارشگر فوتبال میاد که باز به نظر بی ربط میومد و ...
کارگردان در پیامی که برای تماشاگران فرستاده بود ادعا کرده بود که یک سبک جدید در فیلمنامه نویسی را در سینمای ایران در پیش گرفته و سه سالی از عمرش را برای این فیلم گذاشته و در دولت قبلی اجازه ساخت فیلم را به او نداده اند.
نمی دونم شاید در سینمای ایران با شرایط خاص جامعه , این اجازه نگرفتن داره تبدیل می شه به یه تبلیغات برای فیلم.
در پایان فیلم تقریبا همه بهت زده می گفتند چی شد و 80 درصد آراء در قسمت صفر امتیاز و یک امتیاز ریخته شدند و بقیه در قسمت 2 امتیاز.
نه فیلم نامه،نه بازی خوب،نه کارگردانی،هیچیییییی نداشت این فیلم...اون همه صحنه های بی ربط...یعنی واقعا حیف 90 دقیقه وقت که صرف دیدن این فیلم کنید...فیلم های پرویز پرستویی سال به سال داره بد تر میشه...
به نظرم تم رایج فیلمهای امسال مساله بارداری بود و با توجه به سیاست رشد جمعیت , فکر می کنم خیلی حرف بی ربطی نزده باشم
تا آنجایی که من دیده ام فیلمهای اشباح , انارهای نارس , امروز , بیگانه , شیفتگی , تمشک , دلتنگیهای عاشقانه و زندگی جای دیگری است , همگی یا بر اساس این مساله ساخته شده اند و یا این مساله در درام فیلم نقش دارد.