در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آریا عبادی درباره فیلم ابد و یک روز: وقتی صدای دو رگه ی محسن را می شنیدم که ملتمسانه به مامورها می گفت : بب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:31:24
وقتی صدای دو رگه ی محسن را می شنیدم که ملتمسانه به مامورها می گفت : ببخشید ببخشید ؛ با خودم گفتم واااااای کار سخت شد! چه طور ممکن است بهتر از این کسی بتواند نقش معتاد را بازی کند. آخر فیلم جوابم را گرفتم. وقتی می خواستند محسن رو به زور ببرند و دستانش را به میله ها قفل کرده بود , صورت اشک آلودش را دیدم که چشم به خواهرش دوخته بود و اسمش را صدا می زد : سمیه سمیه سمیه...
با تک تک سلول های وجودم غم را احساس کردم . گریه می کردم . اشک میریختم . ولی حس می کردم کافی نیست . انگار برای این وضعیت عکس العملی در ذهنم تعریف نشده بود. توصیف حرکات نوید محمد زاده با کلمات میسر نیست , باید یک سطح جدید برای ایفای نقش معتاد به نام نوید نامگذاری بشه...
آقای عبادی به نظر می رسید در این قسمت ملتمسانه به برادرش داشت میگفت ببخشید نه مامورا...
۱۴ فروردین ۱۳۹۵
من منظورم سکانس اول فیلم بود که مرتضی اصلا" حضور نداشت و فکر هم نمی کنم اشاره غیر مستقیم داشته باشه. در ضمن شرمنده به خاطر تاخیر در پاسخگویی.
۱۹ فروردین ۱۳۹۵
مرتضی رو نگفتم که... نوید داداش کوچیکه اش رو میگم همان موقع که مثلا داشت می رفت تا خونه محسن (نوید محمدزاده) رو به مامورا نشون بده ... به نظر به خاطر رفتار بدی که با برادر کوچکترش داشت ازش عذر خواهی میکرد که اون لوش نده..
در هر صورت ممنون بابت توجهتون..
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید