شب هایم عجیب درد میکند.
حتی دردهایم هم درد میکند.
اینروزها از جنس دردم...
علاجی نیست...
باکی نیست...
پردردی هم عالمی دارد درد"خودش درد دارد"
این بی همدمی بودن است که درد رابه رخ آدم میکشد.
سرم درد میکند از این همه سردرگمی!
ازاین سردر گمی های پوچ...
چشمانم سوز دارد!
نه سوز سرما... نه...
بلکه چشمانم میسوزد
از این همه آلودگی
... دیدن ادامه ››
فکر و ذهن کاش دنیا هم مکثی میکرد!
کاش دنیا هم سرعت گیر داشت!
کاش توقف میکرد اندکی در برابر غم هایم...
هه... انگار عادت کردم به غصه خوردن ...!!!
این غصه تلخ بود که نصیب من شداز تمام شیرینی های دنیا...
از بچگی تلخی را دوست داشتم!!!!