امشب (1 شنبه - 12 / اردیبهشت / 95) به تماشای این اثر نشستم. صادقانه بگم که انتظاری که قبل از دیدنِ این اثر داشتم - از نظر محتوا و کیفیت - بیشتر از چیزی بودم که دیدم؛ بویژه اینکه بر اساس اعتماد به تعریفهای بعضی از دوستانی که طی روزهای گذشته این اثر رو دیده بودن، اقدام به خرید کرده بودم. با همه اینها، پشیمون نیستم از خرید و تمشای این نمایش ... و اما تنها نکتهای که باعث شد سطح رضایت من از تماشای این تئاتر، کمی بیش از 50 درصد باشه و در بالا روی دکمه " دوست داشتم " کلیک کنم، دیدن تلاش بسیار زیادِ بازیگران این گروه و بویژه انرژیگذاشتنِ آقای جمشیدی و خانم امینیان و تا حدی، خانم کفاشطلب بود برای باورپذیرکردن نقششون و گذاشتن تأثیر حسی روی مخاطبان. البته این رو هم بگم که نهچندانزیادبودنِ رضایت بنده، بیشتر ریشه در این داره که اثر، در لحظههایی زیادی از اجرا به سمت هزل و هجو سوق پیدا میکرد؛ .. که یکی از نمودهای اون، استفاده افراطی از شوخیهای زننده و غیر مؤدبانه و بعضاً جنسی بود؛ تصور میکنم که فساد کاراکتر فرماندار، یا منشیِ وی رو با خلاقیت بیشتری و بدور از بعضی از الفاظ زننده هم میشد نشون داد، اون هم در حالی که تعدادی نوجوون - هرچند امروزی اما بهرحال - در حال رشد توی فرهنگِ پایتخت ایران - و نه کانزاس سیتی - توی سالن حضور داشتن ...
نهایتاً به آقای عبدی و سایر دستاندرکاران پشت صحنه این نمایش هم خسته نباشید میگم و امیدوارم در آینده آثار کیفیتر و پرمحتواتری رو از این گروه پویا شاهد باشم .