در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرزانه شهریاری درباره نمایش مرسولات پترزبورگ: گفت و گو روزنامه صبا با تیم طراحان نمایش " مرسولات پترزبورگ "
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:07:03
گفت و گو روزنامه صبا با تیم طراحان نمایش " مرسولات پترزبورگ " تاریخ انتشار : یکشنبه ١٩ اردیبهشت
لینک خبر : http://khabargozarisaba.ir/fa/news/14434/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%86-%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%D9%85%D9%87%D9%85%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
طراح و کارگردان نمایش «مرسولات پترزبورگ» مازیار سیدی، نویسنده آن محمد زارعی، آهنگسازش پویا پور‌امین و طراح نور آن صبا کسمائی هستند که در نشستی مهمان روزنامه «صبا» بودند. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌و‌گو با آن‌ها است.

«شنل» اثر گوگول، «در کام تمساح» اثر داستایوفسکی، «با زبان به کجاها که نمی‌شه رسید» اثر چخوف و «عکس» اثر زشنکو چهار داستانی هستند که «مرسولات پترزبورگ» بر مبنای آن‌ها شکل گرفته ‌است. این اثر که از جمله افتخاراتش دریافت دیپلم افتخار بهترین نمایشنامه از هجدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی است تا جمعه 31 اردیبهشت هر شب ساعت 20 در تالار مولوی روی صحنه می‌رود.


می‌دانیم که متن نمایش «مرسولات پترزبورگ» بر اساس چهار داستان کوتاه روسی شکل گرفته است.‌‌ چه شد که قرعه به نام این چهار داستان افتاد؟

محمد ... دیدن ادامه ›› زارعی: پیشنهاد اولیه این اتفاق در تابستان ۹۳ از طرف مازیار سیدی داده شد. او به من پیشنهاد داد که بر اساس داستان‌های روسی یک نمایشنامه بنویسیم. سیدی کارگاه‌هایی را برپا کرد که طی آن‌ اعضای کارگاه داستان‌های روسی را بین خودشان تقسیم می‌کردند و بعد از خواندن، خلاصه‌ای از آن ارائه می‌کردند. از بین خلاصه‌های ارائه شده کنار داستان‌هایی که برایمان جذاب‌تر بود علامت می‌زدیم تا دوباره به آن‌ها برگردیم. این روند یک بار به طور کامل طی شد. داستان‌هایی که در ‌‌نهایت انتخاب و به من تحویل داده شد.

قرار من و گروه کارگردانی به این صورت بود که هر کدام از میان آن داستان‌ها تعدادی را برای نوشتن یک نمایشنامه انتخاب کنیم. بر حسب اتفاق داستان‌هایی که انتخاب کردیم، مشترک شد. یعنی‌‌ همان داستان‌هایی که من انتخاب کرده بودم، مازیار هم انتخاب کرده بود و با هم توافق نظر داشتیم.


در گفت‌و‌گویی که با آوای تیوال داشتید در مورد این‌که چرا اساسا به سراغ داستان‌های روسی رفته‌اید، گفته بودید به یک سری از دوره‌ها در بلوک شرق و دوران گذار اجتماعی آن‌ها علاقه‌مندید. رفتن به سراغ نویسندگان روس دلیل دیگری هم داشت؟

مازیار سیدی: غیر از این چیز دیگری نبود. تمام جوامعی که دوران گذر را از سر گذرانده‌اند و کشورهایی که الان در حال گذار هستند، مد نظر من بودند. به نظرم الان ایران هم در حال گذار است. من جهان‌شمولی کار، تاکید بر همه جوامع در حال گذار و نقصان هویت را در نظر داشتم.


از جمله نکات جالب توجه «مرسولات پترزبورگ» استفاده از حضور رضا سرور در مقام مشاور متن، آبتین گلکار در مقام مشاور دراماتورژی و الهام آشتیانی در مقام مشاور جامعه‌شناس است. چیزی که کمتر در نمایش‌های دیگر دیده می‌شود. چه شد که تصمیم گرفتید از اطلاعات و دانش سه نفر که هر کدام در زمینه کاری خود متخصص هستند، استفاده کنید؟ علت این‌که در نمایش‌های دیگر کمتر شاهد چنین اتفاقی هستیم را مسائل مالی می‌دانید؟

سیدی: اول به قسمت دوم سوال شما پاسخ می‌دهم. وقتی اساتیدی مثل رضا سرور، آبتین گلکار و الهام آشتیانی قبول می‌کنند که به من مشاوره دهند ابدا، تاکید می‌کنم؛ ابدا، مساله مالی برایشان مطرح نیست و اصلا به این موضوع فکر نمی‌کنند. من پژوهش در تئا‌تر را مساله بسیار مهمی می‌دانم. بنیان کار ما بر مبنای پژوهش و چهارچوب‌های نظری شکل گرفت. صددرصد با توجه به دانش علوم اجتماعی و علوم سیاسی که در محمد زارعی سراغ دارم، او به عنوان نویسنده می‌توانست به تنهایی هم این متن را بنویسد ولی اساسا به چیزی عمیق‌تر نیاز داشتیم. دانش منِ کارگردان آن‌قدر عمیق نیست که تعیین کنم متن به کدام سمت برود. شاید بعضی از نظرات آن آدم‌ها تاثیر مستقیمی بر نمایش نداشته ولی در مشخص کردن مسیر ما موثر بوده است.


اگر بخواهید مشخصا به کاری که هر یک از این افراد انجام داده‌اند اشاره کنید از چه مواردی نام می‌برید؟

سیدی: چیزی که من در بروشور در مقابل نام هر یک از اساتید نوشته‌ام، دقیقا کاری است که آن‌ها انجام دادند.


«مرسولات پترزبورگ» در هجدهمین جشنواره بین‌المللی تئا‌تر دانشگاهی که از ۲۶ اردیبهشت تا ۹ خرداد سال ۹۴ برگزار شد برای دریافت جایزه بهترین طراحی نور کاندید شد. آن زمان هم شما طراح نور نمایش بودید؟

صبا کسمائی: بله؛ با توجه به این‌که اجرای جشنواره در سالن دانشگاه سینما - تئا‌تر بود، امکانات کمتری از لحاظ تجهیزات نوری در اختیار داشتیم و طبیعتا در اجرای فعلی در سالن مولوی پروژکتور‌های بیشتری در اختیار داریم اما موتیف‌هایی (نقش مایه‌ها) که در طراحی نور تکرار می‌شود به همین صورت بود.


با توجه به این‌که میزانسن‌ها و طراحی نور در «مرسولات پترزبورگ» به شدت به یکدیگر وابسته‌اند. طراحی نور هم‌زمان با تمرین‌ها و طراحی میزانسن‌ها انجام شد؟

کسمائی: طراحی نور با طراحی میزانسن‌های هر صحنه پیش رفت. صحنه‌هایی را حذف کردیم و به این نتیجه رسیدم که نور می‌تواند بیانگر صحنه‌های حذف شده باشد و گذر زمان یا جا‌به‌جایی مکان را نشان دهد. در واقع المان‌های نوری جایگزین بعضی از صحنه‌ها شد.


در بروشور توضیح داده شده است که موسیقی با استفاده از ملودی «سرود ملی شوروی» (national anthem of the soviet union) و ملودی «چشمان سیاه» (dark eyes) ساخته شده است. چه میزان از هر کدام از این ملودی‌ها بهره گرفتید؟

پویا پورامین: من در تمام موسیقی که برای نمایش «مرسولات پترزبورگ» ساخته‌ام از تم ملودی «چشمان سیاه» (Dark Eyes) استفاده کرده‌ام. این ملودی یک ترانه فولکلور قدیمی و بسیار محبوب روسی است و نام اصلی آن به زبان روسی اُچی چُرنیا (Ochi Chyornye) است. در بخش انقلاب نیز از ملودی سرود ملی شوروی (national anthem of the soviet union) استفاده کرده‌ام. ملودی (dark eyes) در دکان خیاط (با بازی حسین امیدی) به گونه‌ای کار می‌کند که با کارکردش در مراسم عید سعید پاک و شکم تمساح متفاوت است. در واقع هر بار مخاطب با تغییر حالت و تغییر مود (mood) این ملودی مواجه می‌شود برای روشن شدن بحث، به آکسسوار صحنه اشاره می‌کنم که با توجه به موقعیت تغییر کارکرد می‌دهند.


اشاره کردید که مشکلات موسیقی در حوزه تئا‌تر آن‌قدر زیاد است که فعالان این حوزه هر‌گاه فرصتی در اختیارشان قرار می‌گیرد ترجیح می‌دهند به جای صحبت در مورد اثرشان از مشکلات بگویند. می‌خواهید به این موضوع برگردیم؟

پور امین: می‌خواهم به مشکلی اشاره کنم که به «مرسولات پترزبورگ» هم ربط پیدا می‌کند. مشکل جدی که ما در هنگام اجرا با آن مواجه هستیم مشکل سالن است. سالن‌های خصوصی و سالن‌های دولتی هر کدام مشکلات خاص خود را دارند که موزیسین را در هنگام اجرا دچار استرس و وضعیت‌های بحرانی می‌کند.

اکثر سالن‌های خصوصی به لحاظ طراحی آکوستیک (Acoustic)، عایق صوتی و امکانات پخش موسیقی شرایطی غیر استاندارد دارند. سالن‌های دولتی از این قاعده مستثنا هستند، امکاناتشان قدیمی است ولی غلط نیستند. ممکن است اسپیکر (Speaker) قدیمی باشد ولی حداقل موقعیت (position) آن درست است.

از سوی دیگر در سالن دولتی هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد با شما همکاری کند. برای باز کردن در اتاق فرمان، باید سه روز تمام نامه‌نگاری کنید. شما می‌خواهید به عنوان آهنگساز نمایش را ببینید تا متوجه شوید، موسیقی که ساخته‌اید در سالن چگونه شنیده می‌شود تا اگر برحسب امکانات صوتی، سالن مشکلی بود آن را پیش از شروع اجرا‌ها برطرف کنید ولی تا روز اول اجرا از چنین امکانی محروم هستید.

کافی است مدیر سالن به این نتیجه برسد که برای استفاده از امکاناتی که در سالن تحت نظارتش وجود دارد باید با گروه‌ها همکاری کند. این مشکلات ناشی از عدم حس همکاری است و نه توجیحات دیگر. چیزی‌هایی که می‌گویم مشخصا در مورد عدم همکاری با گروه موسیقی است و نه تمام اعضای گروه. این مشکلی است که نمی‌توان به هیچ‌عنوان آن را به تمام سیستم مدیریتی سالن بسط داد و مشخصا از جانب حرفه خودم صحبت کردم. قطعا مدیریت سالن در موارد دیگر با اعضای گروه همکاری کرده است و می‌کند.

سیدی: نکته‌ای که پویا پورامین به آن اشاره کرد، نکته بسیار مهمی است. هر گروهی در تالار مولوی ۲۱ اجرا دارد. وقتی که چک کردن موسیقی، نور و چیزهای دیگر با فاصله یکی دو روز با اجرا انجام می‌شود و تنها یکی دو روز پیش از شروع اجرا اجازه این کار به شما داده می‌شود، علاوه بر وارد شدن استرس و فشار به اعضای گروه، اجراهای اولیه هم تحت تاثیر این موضوع قرار می‌گیرد.

حداقل سه اجرا طول می‌کشد تا این مشکلات تصحیح شود در سه روز بعدی شما تلاش می‌کنید تصوری را که از اجرایتان در ذهن تماشاگر ایجاد شده است، اصلاح کنید و پس از ۲۱ اجرا، شش اجرا را از دست داده‌اید. شش اجرا برای من عدد بسیار زیادی است. چون اگر شش اجرا را در تعداد صندلی‌های مولوی که ۱۲۰ صندلی است ضرب کنید، ۷۲۰ صندلی خواهید داشت. رقم حاصل از ۷۲۰ صندلی با بلیت ۱۵ هزار تومانی ده میلیون و هشتصد هزار تومان می‌شود و این مبلغ برای یک گروه جوان عدد فوق‌العاده زیادی است.

نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که من و هم‌نسلانم در این گروه تلاش کرده‌ایم، کاری حرفه‌ای انجام دهیم. ما تصورمان نسبت به خودمان این است اما مشکل این است که مسئولان چنین تصوری نسبت به ما ندارند البته باید بگویم که مدیر سالن مولوی واقعا با گروه‌ها همکاری می‌کند و اگر ما چیزی می‌گوییم برای این است که احساس کرده‌ایم مشکلات کوچکی وجود دارد که امیدواریم به زودی بر طرف شود. این نقایص ایرادات کوچکی است که کاملا دوستانه مطرح می‌شود.


نقش سه هنرمند در «مرسولات پترزبورگ»

مازیار سیدی: الهام آشتیانی با تحلیل‌هایی که برای ما می‌نوشتند و در اختیارمان قرار می‌دادند به فهم ما به نظریه‌های جامعه‌شناسی و علوم سیاسی دوران گذار کمک می‌کردند.

تنها راه اپیزودیک نشدن این چهار داستان کوتاه، ساختاری بود که با پیشنهاد رضا سرور برای اجرا انتخاب کردیم. ما داستان «در کام تمساح» را به عنوان داستان اصلی انتخاب کردیم و آن را به مثابه یک متروپل (کلانشهر) در نظر گرفتیم و بعد از آن بود که سه داستان دیگر به عنوان شهرستان‌های این کلانشهر در اجرا جای گرفتند. درواقع ما از بازتاب این داستان‌ها در داستان اصلیمان بهره‌ گرفتیم.

آبتین گلکار علاوه بر این‌که متخصص زبان و ادبیات روسی هستند و به شدت هم مطالعه می‌کنند، سال‌ها در روسیه زندگی کرده‌اند و درس خوانده‌اند. ایشان علاوه بر نظارت بر متن نگاهی تصویری به منِ کارگردان داد. به جرات می‌توانم بگویم خیلی از تصاویر کار بر مبنای صحبت‌های ما و آبتین گلکار شکل گرفت. به طور مشخص نوع قرار گرفتن تمساح روی صحنه، اتفاقاتی که برای شنل رخ می‌دهد و خیلی چیزهای دیگر حاصل صحبت ما با ایشان بود.

گریز از گفت‌و‌گو از 85 تا 95

پویا پور‌امین: من از سال ۸۵ تا سال ۹۵ ترجیح دادم تن به هیچ مصاحبه‌ای ندهم. سال ۸۵ آخرین مصاحبه من بابت ساخت موسیقی سریال «بیداری» به کارگردانی بهرام عظیم‌پور بود. از یک سو در مصاحبه معمولا صحبت‌ها به گونه‌ای خلاصه می‌شود که می‌تواند تا حد زیادی مفهوم را مخدوش کند از سوی دیگر به قدری مشکلات موسیقی در حوزه تئا‌تر زیاد است که هر وقت فرصتی در اختیار شما قرار می‌گیرد ترجیح می‌دهید به جای صحبت کردن از اثر، از مشکلات بگویید به این دو دلیل ترجیح داده‌ام که در این مدت مصاحبه‌ای انجام ندهم.

چرا گوگول، داستایوفسکی، چخوف و زشنکو؟

محمد زارعی: معیار من در انتخاب این بود که داستان‌ها در کنار یکدیگر بتوانند روند جامعه روسیه را برای مخاطب ترسیم کنند. گمان می‌کنم «شنل» از گوگول، «در کام تمساح» از داستایوسکی، «با زبان به کجاها که نمی‌شه رسید» از چخوف و «عکس» از زشنکو در کنار یکدیگر می‌توانند این روند را ترسیم کنند. روندی که هر جامعه در حال گذاری ناچار به پیمودن آن است. ایده ما این بود که بتوانیم دوران گذار را در متن نهایی هم نشان دهیم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید