برای یک فرد انسانی و همچنین برای یک جامعه ی انسانی، فاجعه وقتی به اوج خود می رسد که احساس کند هیچ نقشی در پیش برد، تحول و دگرگونی سرنوشت خود ندارد. همین احساس فجیع کافی است تا انسان از درون متلاشی شود و با چشمان باز ببیند که د ارد از پا در می آید. چون وقتی که انسان یا جامعه و یا حتی گیاه، رشد پیش رونده ای نداشته باشد الزاماً رهسپار فنا و نیستی می شود، و البته در فاصله ی آغاز رکود تا نیستی، بر اثر عدم پیش روندگی دچار فساد و تباهی می گردد. چه انتقام وحشت باری، چه انتقام موهنی، چه نکبت بار! وای بر نا امیدانی که ما هستیم.
#بریده_ایی_از_یک_کتاب
#نون_نوشتن
#محمود_دولت_آبادی