"ایستاده در غبار خارج از تندباد کلیشه"
ایستاده در غبار را در سالن فردوس موزه سینما دیدم . ویژگیهای بارزی در این فیلم دیدم که مایلم بارها و بارها آنرا در سینما ببینم که به اختصار به آنها اشاره میکنم: یکم.زاویه ی دیدی که دوربین به مخاطب میدهد زاویه ایست کمتر تجربه شده در سینمای ایران،زاویه ای که به خصوص در سکانسهای سخنرانی یا جلسات حس سرک کشیدن به داستان حاج احمد متوسلیان را القا میکرد و این حس،حساسیت لحظاتی را که احمد متوسلیان با آن دست و پنجه نرم میکرده را بیشتر به مخاطب میفهماند. دوم.باورپذیری ویژگی است که کمتر در فیلمهای قهرمان محور میبینیم. این فیلم کاملا باورپذیر و به دور از هرگونه اغراق و بزرگنمایی بود.حاج احمد متوسلیان در این فیلم فردی با ایمان،کاریزماتیک، انسان دوست و مدیر ترسیم شده که در عین حال اشتباهات و نکات ضعف خاص خود را نیز دارد. سوم.اتالوناژ و تصحیح رنگ فیلم آنقدر متناسب و عالی است که گویی همه ی تصاویر همان هایی است که مستندسازان جنگ در همان بحبوحه ضبط کرده اند. چهارم.روایت کردن داستان حاج احمد متوسلیان به صورت مستند-سینمایی ریسک بزرگی است که با توجه به مهارت کارگردان و نیز مونتاژ قوی به هیچ عنوان نه تنها خسته کننده نمیشود بلکه مخاطب را تشنه تر نیز میکند،تشنه ی رسیدن به فرجام کاراکتر. پنجم.از آنجایی که سکانس های سخنرانی و تماس های بیسیم صدای اصلی حاج احمد متوسلیان را میشنیدیم،تطابق حرکات لبها با صدای ایشان کار دشواری بود که خوشبختانه با هماهنگی درست میان کارگردان و بازیگر بدون کوچکترین نقص اجرا شد. ششم. موسیقی فیلم معرکه بود تا جایی که عدم حضور تقریبی دیالوگ را پوشش داده و حتی در برخی سکانسها رساتر از هر دیالوگی ایفای نقش کرده و تاثیری شگرف بر مخاطب خود گذاشته است.
ایستاده در غبار نقاشی محمدحسین مهدویان بود بر پرده ی نقره ای.از این پس نام احمد متوسلیان برایم طنین دیگری خواهد داشت،طنینی از جنس مردانگی.
تیر/1395
تبسم طلایی