گریه ی مده آ: بازیافت آرتو و گروتوفسکی در متن موسیقی ایرانی(امر زنانه میان تئاتر و موسیقی)
نمایش مده آ در راستای پروژه ی تحقیقاتی تالار قشقایی،اثری است که با بی باکی خود در مرز میان تئاتر و موسیقی می ایستد تا تجسمی آوایی به حرکات بازیگران ببخشد.مده آ بار دیگر با فاصله گیری از تئاتر مدرن،به خطی آرتویی نزدیک می شود که «تئاتر را با آیین های باستانی،موسیقی،رقص و حرکت»مرتبط می سازد.بازگشت به مولفه های حقیقی تئاتر به گونه ای فرم زدایی از «مده آ»ی کلاسیک و مدرن می انجامد که با بهره گیری از موسیقی های لک، زار جنوب و هم چنین لالایی کردی و... مدآه را در متن وضعیتی معاصر و در عین حال ایرانی بازسازی می کند.و این دقیقاً اهمیت کار شهاب آگاهی کارگردان نمایش است.در بروشور نمایش «هفده قطعه ی موسیقایی»به کار رفته در نمایش ذکر شده است...خلاقیت اثر در بهره گیری از مویه های موسیقایی ایرانی برای تجسم بخشی به مده آ ی تاریخی و هم زمان ارائه ی چهره ای متفاوت از جیسون،نشان از ابعاد افزوده شده به نمایش دارد.بیانیه ی کوتاهی که شهاب آگاهی پیش از شروع اجرا برای تماشاگران قرائت کرد،بر جنبه های پیش رو و آفریننده ی تئاتر در تقابل با فروکاست های رسانه ای ، زبانی ژورنالیستی و روزمره اشاره داشت که می توان گفت کشنده ی «شعرِ تئاتر»است.از این جاست که باید به «کارکردهای نادلالتی»موسیقی در اجرا به منزله ی «بیان امر بیانناپذیر»از طریق آوا و نه کلام صحه گذاشت.اما، آیا با این وصف دقیقاً با دو مده آ روبرو نیستیم:مده آی تاریخی اوریپید و مده آی معاصر شهاب آگاهی...بی دلیل نیست که در نمایش دو مده آ حاضرند...مواجهه ی مده آ با خود آن جا که در وجهی مازوخیستی مده آی دیگر را در رقصی با گروه هم سرایان از پای در می آورد،یا آن جا که دست بر دستمال گردن خویش می نهد تا خود را خفه کند...یا آن جا که به سوی جیسون باز می گردد،همه گویای لحظاتی از امر زنانه اند که تنها از طریق رقص و موسیقی های پیشاکلامی دیدنی می شوند...امر زنانه به منزله ی حیطه ای که قابل بیان شدن
... دیدن ادامه ››
در تجربه زبانی مسلط نیست،با گونه ای «زبان زدودگی تئاتری»از طریق موسیقی خود را بیان می کند...از این جهت کار شهاب آگاهی تا حدودی یاد آور بعضی از تجربه های حامد محمد طاهری در نمایش هایی است مانند «خانه در گذشته ی ماست» که در آن آوا و پانتومیم «سیاست نوین بدن ها» را در شکل دهی به «تجربه ای غیر قابل بیان» یا «به زبان در نیامده »می آفرینند...اگر به بیان دلوز موسیقی از آن جایی آغاز می شود که نقاشی به پایان می رسد،آن گاه حرکت بازیگران بر صحنه ی مده آ به نحوی نقاشی کردن موسیقی است یا به عبارت دیگر ،موسیقی یا آوا را جسمیت بخشیدن.. با این حال،گاهی ناواضح بودن بعضی قسمت های کلام تا اندازه ای به فهم اثر آسیب می زند و می توان به این بخش ها که در ادراک نمایش نیز بسیار مهم اند،وضوح بیش تری بخشید...
طراحی صحنه ی بسیار دیدنی «مده آ» که دایره ای قرمز را از پس تیرهای چوبی بلند بر پرده ی سیاه تصویر می کند،به زیبایی دکوری انضمامی می سازد که تجسم غروب آفتاب ، اتمام غم بار و مویه های جیسون و دیگران است...و صحنه ی پایانی که جیسون لباس اش را از تن به در می آورد،گویی پوست انداختن خود اوست در سوگ مده آ و یاد آور این بیت شگفت از حافظ:«ماجرا کم کن و باز آ که مرا مردم چشم/خرقه از سر به در آورد و به شکرانه بسوخت»...
فقدان دکور خاص در اثر بیش تر یادآور سبک گروتوفسکی در تئاتر بی پیرایه است که در آن زوائد به سود تمرکز بر صحنه ی گسترده تر عمل بازیگران حذف شده اند...لباس ها ساده تر و معمولی ترند تا تمامی اهمیت را به سوی خود کنش و اجرا معطوف کنند.تعویض نقش بازیگران در اجرا برای مثال در نواختن آلات موسیقی قابل توجه است...و کارکرد جدیدی که از «رقص چوب» برای رابطه ی «پرخاشگرانه-عاشقانه» ی مده آ و جیسون گرفته می شود،بار دیگر قرار دادن متن اصلی در زمینه ی اندیشه و موسیقی ایرانی است...در این معنا،موسیقی با قلمروزدایی از ساحت تئاتر،امکان رسیدن به شکل نوینی از اجرا را فراهم می کند...اما باید به خاطر داشت که این تلاقی تئاتر و موسیقی مانند بعضی از نمایش های غالب«اجرای موسیقی در تئاتر و به بهانه ی تئاتر»نیست،بلکه بازتعریف و حتی تعریف زدایی از تمامی پاسخ های از پیش موجود به این پرسش است که «تئاتر چیست؟»،آن چه شهاب آگاهی در بیانیه ی پیش از اجرا بر آن صحه می گذارد...تلاش برای تعریف دوباره ی تئاتر از مناظری بس متفاوت...در حقیقت «مده آ» (Medea) خود به پرسش گرفتن تئاتر به مثابه «مدیا»(media)یا «رسانه» است...و مده آ «رمز عبور» از این «فضای رسانه ای -نمادین»غالب است...امر زنانه(فراسوی زنانگی و مردانگی غالب) به منزله ی مداخله در «تعاریف مسلط» که در آن «کشتن فرزندان» از سوی مده آ را می توان به مقابله ای تمام عیار با «تکثر مکانیکی تولید» و «پخش مکرر و تحمیق کننده ی رسانه» در بازتولید معانی مسلط در جهان معاصر تعبیر کرد...مده آ به مثابه هنر پایانی است بر مدیا(رسانه) به منزله ی تولید فاقد خلاقیت و بمباران تصویرهای انبوه در جوامع امروزی که حامل یا رسانای زندگی ها و الگوهای سلطه گر و استیلا طلب اند...
شهاب آگاهی تلاش می کند،تئاتر را به سمت جنبه های خلاقانه ای ببرد که صرفاً کارکردی فرمالیستی ندارند،در این جا مده آ خود بدل به پیشنهاد جدیدی برای کارکرد فرارسانه ای تئاتر می شود:مده آ– تئاتر در تقابل با مدیا(رسانه)-تئاتر...