در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی رحیمی درباره نمایش صبح‌ بخیر: تأملی بر نمایش صبح بخیر گذر از عشق در مسیر مرگ با عزت/ دادگاهی خصوص
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:43:54

تأملی بر نمایش صبح بخیر
گذر از عشق در مسیر مرگ با عزت/ دادگاهی خصوصی بین مخاطب و وجدانش برگزار می‌شود
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نمایش «صبح بخیر» را باید در زمره نمایشهای خوب این روزهای تئاتر نام بریم که با ایده خلاقانه، کارگردانی مناسب و بازی درخشان بازیگرانش می‌تواند مخاطبانش را راضی نگاه دارد.

خبرگزاری تسنیم: ... دیدن ادامه ›› علی رحیمی
با نگاهی گذرا بر آثار سیروس همتی، گزافه نیست اگر بگوییم درون‌مایه غالب نوشته‌های او - حداقل در چند سال اخیر – خواسته یا ناخواسته در یک خط سیر مشخصی حرکت کرده است و بر یک مضمون خاص تأکید دارند: وفادار به عهد بودن یا به زبان عامیانه‌تر «مرد عمل بودن». یک خصوصیت اخلاقی خاص و پسندیده که اگر چه در باور عمومی همواره مورد ستایش قرار می‌گیرد؛ اما در عمل هر کسی تاب اجرایش ندارد و این همان نکته‌ای است که سیروس همتی در نمایشنامه‌هایش، به ویژه آنهایی که امسال روی صحنه رفتند - هفت هشتم و یک شاخه گل سرخ- سعی می‌کند بر آن صحه گذارد.
او دوست دارد مخاطب را در یک چالش درونی به جان خودش بیاندازد. در یک دادگاه خصوصی که بین هر مخاطبی و وجدانش برگزار می‌کند، این سوال را پاسخ گیرد که «تا کجا حاضر است به وعده‌ای که می‌دهد، به شعاری که نجوا می‌کند و به حرفی که می‌زند در عمل وفادار بماند» و این همان راز پنهان آثار همتی است.
نمایش «صبح بخیر» نیز بر پایه همین مضمون شکل می‌گیرد. داستانی فرازمانی و فرامکانی از یک سرباز صفر که به خاطر وطن و حفظ جان همرزمانش مجبور می‌شود تنها فرزندش را به قربانگاه مرگ بفرستد. داستان سربازی روایت می‌شود که در شب عملیات، مامور خفه کردن صدایی می‌شود که افکار فرمانده لشکر را پریشان کرده است. سرباز به سمت صدا می‌رود و متوجه می‌شود که صاحب صدا، فرشته مرگ است و می‌خواهد جان فرمانده را بگیرد. او برای جلوگیری از این رخداد ناگوار که بی‌شک شکست در عملیات و در نتیجه به از بین رفتن بسیاری از همرزمانش منجر می‌شود، از فرشته مرگ یک روز مهلت می‌خواهد. فرشته مرگ به ازای آن، قربانی شدن دختر سرباز را طلب می‌کند و سرباز بر سر دوراهی عشق به تنها فرزندش و وفاداری به وطن، دومی را برمی‌گزیند.
متن نمایش داستان شفافی را برای مخاطب تعریف می‌کند و سعی دارد به دور از هر گونه دیالوگ گنگ و پیچیده‌ای، فضایی فانتزی به تصویر کشاند. فضایی که در آن مخاطب بتواند به راحتی موضوع را درک کند، به راحتی با آن خو بگیرد و در نتیجه به راحتی بتواند با آن همزادپنداری کند؛ به ویژه آنکه سربازی که همتی در شخصیت یک قهرمان به تصویر می‌کشاند، در پایین‌ترین درجه نظامی، با روحیه‌ای ساده و تا حدودی دست‌وپاچلفتی به تصویر کشیده می‌شود. ویژگی‌هایی که ناخودآگاه این مضمون را به مخاطب گوشزد می‌کند که وفاداری نیازی به هوش و ذکاوت، قدرت و یا شخصیت خاص داشتن ندارد. هرکسی در هر موقعیتی می‌تواند به آرمانهایش وفادار باشد.
همتی برای واقعی جلوه کردن این پرسوناژ، شخصیت سرباز را با خمیرمایه طنز طراحی کرده است. بازی این نقش به عهده شهرام مسعودی است که در اجرای نقش به خوبی ظاهر می‌شد، همانند سایر بازیگران نمایش از جمله آذر سماواتی، علی برجی، کامبیز امینیان و ... که با بازی یکدست و قابل قبول خود باعث شده‌اند نمایش ریتم کلی خوبی داشته باشد. هر چند این ریتم جذاب و مخاطب‌پسند در لحظاتی که سرباز، فرمانده و فرشته مرگ وارد روایتگری می‌شوند، به ناگاه حس مخاطب را از بین می‌برد و باعث می‌شود تا او از نمایش فاصله گیرد.
در بخش طراحی صحنه نیز تا حد زیادی دکور در خدمت نمایش بود. دکوری ساده به مثابه تارهای عنکبوت که فرشته مرگ مدام تارها را از این سو به آن سو می‌گستراند تا شکارهای خود را راحت‌تر تسلیم خواسته‌هایش کند. اگر دقت بیشتری بر طراحی دکور می‌شد - با توجه به ایهام در دو مرزبندی داستان یعنی مرز بین دوست و دشمن برای سرباز و مرز بین مرگ و زندگی برای فرمانده – می‌شد به دکور خلاقانه‌تر دست یافت. با این وجود از حق نباید گذشت که نوع میزانسنها، طراحی صحنه و نور تا حد زیادی در خدمت موضوع اثر است.
از نکات ارزنده دیگر این اثر، فرازمانی و فرامکانی بودن تم داستان است که باعث می‌شود هر قشر و نژاد و قوم و مللی بتواند به درک و معنای روشنی از آن رسد؛ اما در مورد طراحی لباس بی‌شک باید از آن به عنوان پاشنه آشیل «صبح بخیر» یاد کرد. هیچ‌گونه خلاقیتی در طراحی لباس شخصیتها وجود ندارد. استفاده از لباس سربازهای زندان –برای نقش فرمانده و سرباز- و لباس سیاه نظامی - برای فرشته مرگ- اگرچه در تلقین فرامکانی و زمانی بودن نمایش نقش اساسی دارد؛ اما نمی‌تواند کمکی به نمایش کند. محل حادثه مرز است و سرباز مرزبانی هیچ زمان لباس خاکستری به تن ندارد. از سویی دیگر هیچ ارتباطی بین لباس مشکی نظامی با فرشته مرگ وجود ندارد. انتخاب این نوع البسه ذهن مخاطب را با چالش روبه‌رو می‌کند.
نمایش «صبح بخیر» را باید در زمره نمایشهایی خوب این روزهای تئاتر نام بریم که با ایده خلاقانه، کارگردانی مناسب و بازی درخشان بازیگرانش می‌تواند مخاطبانش را راضی نگاه دارد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید