یادداشت اشکان خیل نژاد:
تنها یک مادهگی شکوفهی آلو و سههزار جهان از آن عطرآگین است.
نخست: جستوجو در تئاتر شرق وسوسهی بسیاری از گروهها و کارگردانهای پیشرو و پژوهشگر در طول قرن بیستم بوده است، اگر نطفهی این اتفاق در ایران با پژوهشهای بهرام بیضایی بسته شده باشد، بیشک اجرای «افسون معبد سوخته» چه در سال ٧٩ و چه امسال نقطهی عطف و پیشنهاد ویژهای محسوب میشود. پیشنهاد تماشای نمایشی پُر از رمز و نشانهگان فرامتنی که ریشه در تئاتر "نو" ژاپن دارد.
دوم: نمایش «افسون معبد سوخته» در پی نقل موضوعی خاص نیست، بلکه پیوسته سعی در ارائهی ذات "زیبا"یی و شاعرانهگی دارد، درنتیجه
... دیدن ادامه ››
لذت دریافت و فهم نمایش، اتفاقن روی مضمونهایی که در نمایشنامه درمورد عشق توصیف شدهاند قرار نمیگیرد، بلکه بیشتر در تجسم فضاییِ اجرای کیومرث مرادی از مفهوم "زیبا"بودن عینیت مییابد.
سوم: حرکات و حالات مهدی پاکدل، پانتهآ بهرام و حمیدرضا آذرنگ در این اجرا همچون بالهی کلاسیک، صریح و آشکارند؛ با اینکه اجراگران این اثر از حالاتی واقعی تقلید میکنند اما بهدور از هرگونه اتفاق و بداهه، تا حد جوهر خود "حرکت" آرمانی و ساده شده جلوه میکنند و بهمعنای واقعی حضور دارند. این اتفاق تنها میتواند ناشی از یک نظم و تمرکز حیرتانگیز باشد که مدتها بود بازیگران تئاتر ما بهدلیل تمرین کم فراموش کرده بودند.
در آخر: پیشنهاد میکنم اگر در پی تماشای دنیایی غریب و ذاتن موسیقیایی و وسوسهآمیزید و خاهان غرقشدن در دنیایی خارج از جهان مأنوساید حتمن به تماشاخانهی ایرانشهر سر بزنید، این یک تبلیغ یا تحمیل نیست، بیشتر یادآور بهره مندی از یک اتفاق است، چراکه شاید ١٧ سال بعد، سهباره کیومرث مرادی و گروهاش این فرصت رو در اختیار ما نگذارند.