چندی پیش به من گفتی که در رابطه مورچه وار حرکت میکنی و من نیز گفتمت که در به بلوغ رساندن رابطه بسیار عجولم .
بعد از شروع رابطه با ایقان و ایمانی که داشتم, حس میکردم که درست ترین تصمیم در این است که با تمام وجود و با بالاترین سرعتی که امکانش هست در جهت رشد دادن رابطه عاطفی قدم بردارم.
قدم بردارم؟!
نه , بدوم
اعتماد کردم و گمانم بر این بود که گذر زمان همه چیز را درست خواهد کرد و او نیز در رابطه سریعتر خواهد شد. با هم معاشرتها کردیم. خاطره ها ساختیم. ولی افسوس که بعد از گذشت سالها زندگی در کنار هم , دیگر توان خاطره ساختنم نبود و در حال حاضر میبینم که رابطه را به تنهایی چنان رشد داده ام که الآن من عاقله ای هستم که احساس درد در استخوانهایم دارم و در مقابلم کودکی را وجود دارد که به تازگی چهار دست و پا راه میرود.
چه
... دیدن ادامه ››
باید کرد؟
در این نقطه ای که هستم باید تغییر دهم . تغییرچنین باید که یا رویه را عوض کنم و یا اینکه نقطه پایان رابطه را بگذارم. چرا که اگر تصمیمی بر تغییر نباشد, اندکی دیگر در کنار هم از نظر بلوغ عاطفی دو موجود ناموزون خواهیم بود.
یک سالمند در کنار نوجوانی که صدایش به تازگی دورگه شده است.