در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Nouri درباره نمایش ماتریوشکا: تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۹/۱۷ - ۱۲:۱۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 34611
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:37:03
Nouri   (nouri_hm)
درباره نمایش ماتریوشکا i
تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۹/۱۷ - ۱۲:۱۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 34611
یادداشتی بر نمایش پارساپیروزفر/ تناسب و تعادل
سینماسینما، اصغر نعیمی:

در امتداد تجربه های پیشین پارسا پیروزفر در عرصه تاتر، ماتریوشکا، اجرایی نفس گیر متکی بر فقط یک بازیگر و یک ضرب شصت تکنیکی تمام عیار است.

اما اصلی ترین دلیل دلبستگی من به این اجرا، درک دقیق و کامل پیروزفر از لحن آثار چخوف و درک او از طنز نهفته در آثار اوست… در تمام این سال ها، به رغم اقبال اهل تاتر ایران به نمایشنامه ها و آثار چخوف، او همواره قربانی نوعی تلقی غلط از لحن آثارش و افراط و تفریط در این زمینه شده. شیفتگان چخوف در دو طیف کاملا ناهمگون قرار دارند که یا در اجرای آثار او رویکردی کاملا سانتیمانتال داشته اند و با تقویت و پرورش موقعیت های ملودراماتیک، صحنه نمایش ... دیدن ادامه ›› را آکنده از موقعیت های سوزناکی کرده اند که گاه تنه به فیلم های هندی میزده و یا در رویکردی کاملا افراطی طنز ظریف آثار او را بهانه ای برای شکلی از تاتر عامه پسند، در یک بسته بندی ظاهرا متفاوت و شبه روشنفکرانه، کرده اند که در واقع بییشتر وامدار سنت نمایش های روحوضی خودمان بوده اند تا چخوف و دنیای او.

پارسا پیروزفر در ماتریوشکا نشان می دهد از معدود کسانی است که شناخت دقیقی از لحن آثار چخوف دارد و ظرفیت ها و ظرافت ها طنز چخوفی را کاملا درک کرده و از همه مهم تر مواجهه اش با این طنز بسیار خوددارانه است. او به همین خاطر و با تکیه بر همین اشراف توانسته در انتخاب هایی هوشمندانه، داستان هایی متفاوت از چخوف را جوری کنار هم بچیند که در نهایت صاحب حس و معنایی مشترک و واحد شوند. موفقیت پیروزفر در این کار، دراماتولوژی درست این داستان ها و توانایی اش در شناخت لحن درست و حفظ متعادلِ این لحن دشوار و دیریاب از نقاط قوت کار اوست. نکته تحسین برانگیز این که پیروزفر چخوف و ظنز او را بهانه ای برای لودگی بر روی صحنه نکرده و خوددارانه به جهان اثر مبداء احترام گذاشته اما دست و پا بسته آن هم نمانده.

پیروزفر در ماتریوشکا یک تنه نقش های پرشماری را اجرا میکند و بخش کمتر دیده شده ای از توانایی هایش به عنوان بازیگر را هم به نمایش می گذارد اما این همه ماجرا نیست. به گمان من انتخاب شیوه اجرای تک نفره و بر عهده گرفتن تمام نقش ها توسط یک بازیگر، نه فقط راه حلی حرفه ای برای به صحنه بردن نمایشی متمرکز با امکانات محدود، یا فراهم کردن امکانِ نمایش قابلیت های فردی بازیگر – که البته همه اینها هم هست – بلکه در کنه خود ایده ای بدیع برای شکل دادن به لحن اثر و نزدیک شدن به دنیای چخوف است… تو گویی همه آدم های نمایش یک نفر بیش نیستند و حوادث در دنیایی وهم آلود و رویاگونی رخ میدهد که تنه به آثار گروتسک میزند، در واقع پیروزفر با مهارت و البته ظرافت توانسته از طنزِ شیرین و ملایم چخوف بستری بسازد اما در نهایت از آن هم عبور کرده و جهان هراسناک خودش را بسازد که در آن نوعِ بشر در شکلی هم سان و با ظاهری ثابت گرفتار تحقیری دایمی است. انتخاب این ساختار تجربی برای او ریسک بزرگی بوده که خوشبختانه از آن سربلند بیرون آمده.

در این میان نباید قابلیت های شگفت آور پیروزفر به عنوان کارگردان و بازیگر این متن را فراموش کرد. او نه فقط یک تنه نقش های متعدد اثر را بازی می کند بلکه همزمان ابزار صحنه، دکور و حتی سیاهی لشکرهای مورد نیاز را هم از طریق بازی و گاه یک نگاه به شکل قانع کننده ای می سازد. به عنوان نمونه اشاره می کنم به شلوغی، ازدحام و صف طویل بیرون دفتر ژنرال در داستانِ اول، که فقط و فقط با نگاه و بازی اوست که به شکل هنرمندانه ای ساخته می شود.

میزانسن های او به عنوان کارگردان بر مبنای تعریفش از اجرای تک نفره فوق العاده هستند و نمایش به رغم زمان صد دقیقه ای ریتمی پویا و سرزنده دارد که هر چه رو به پایان میرود شتابی معقول و منطقی پیدا میکند و حتی برای لحظه ای از نفس نمی افتد.

در تمام نمایش هایی که توسط پیروزفر اجرا شده اند، از گلن گری گلن راس، بر پهنه دریا، پاره سنگ ها در جیب هایش تا همین ماتریوشکا، نکته ای که همواره من را وادار به احترام می کند همین حفظ تناسب و تعادل در تمام جزییات نمایش، امتناع او از هر نوع جلوه گری و تظاهر نا لازم و کنترلش بر اجزایی است که می توانند جلوه ای خارج از حدِ لازم پیدا کنند. ماتریوشکا نمونه مثال زدنی از این خودداری هنرمندانه است و نشاندهنده کنترل پیروزفر به عنوان کارگردان بر تمام اجزای اثر است. به عنوان مثال و با توجه به اجرای تمام نقش ها توسط یک بازیگر که خود پیروزفر هم هست، ماتریوشکا نشان دهنده کنترل پیروزفر کارگردان بر پیروزفر بازیگر در نمایشی است که می توانست بهانه ای باشد برای خودنمایی صرف یک بازیگر، در واقع من به شخصه توان پیروزفر کارگردان را در مدیریت و هدایت پیروزفر بازیگر تحسین می کنم، در عین حال که توانایی پیروزفر بازیگر هم برایم چشمگیر و ستایش برانگیز است.

خلاصه کنم. معتقدم پارسا پیروزفر با همین چند نمایشی که بر صحنه برده نشان داده در عرصه تاتر ما حرف های بسیاری برای گفتن دارد و هر اثر او تجربه جدیدی است که تماشای شان مغتنم است…

نقداً پیشنهاد می کنم تماشای ماتریوشکا را از دست ندهید.

http://cinemacinema.ir/?p=34611
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید