درباره نمایش «باغبان مرگ» به کارگردانی آروند دشتآرای
قتل بهمثابه آفرینش زیبایی
رامین مستقیم
«باغبان مرگ» نوشته محمد چرمشیر و به کارگردانی آروند دشتآرای، که این شبها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود، نمونه خوب گفتوگونویسی است که میتوان آن را برای نمایشنامهنویسهای نوقلم سرمشق قرار داد. نمایش در یک پرده جمع میشود و برای مخاطب کمحوصله و آسانگیر تربیتشده ایرانی بسیار جذاب است و نمیگذارد فکر تماشاچی منحرف شود. بهویژه که تصاویر روی دیوار از حواسپرتی مخاطب در سالن جلوگیری میکند. خانم خبرنگار آمریکایی (مارین ون هولک) پس از انتظار طولانی و شاید حق حسابدادنهاموفق شده تا دو هفته پیش از اعدام قاتل ۲۵ زن با او درباره انگیزهاش در زندان با فاصلهای امن مصاحبه کند، اما خبرنگار زن خود را کشف میکند و قاتل فقط زمانی از کوره در میرود که گفتوگو به مادر قاتل میکشد. کشف آن دیگری هدف گفتوگو است اما دو طرف گفتوگو حرف میزنند تا از واگوکردن انگیزه خود سر باز بزنند. انسانهای این نمایش حرف میزنند تا از درون خود سخن نگویند. زبان برای پنهانکردن ذهن استفاده میشود و فقط وقتی مخاطب یکه میخورد و به او شوک وارد میشود، درون خود را آشکار میکند. این کاری است که با گفتوگوی چرمشیر انجام میشود و آرنولد قاتل و فروشنده سابق لوازم خانگی و معاشر هرروزه زنان در لحظه شوکهشدن و آزردگی بروز میدهد. او با قتل هر زن زیبایی میآفریند و آن را به مجسمهای در باغ خود تبدیل میکند و از مقتول خود زنی میسازد که در تمام سالهای معاشرت با زنان نیافته بود. آتیلا پسیانی در نقش آرنولد با چهره معصوم و لحن آرام و کشیشگونه خود آرام
... دیدن ادامه ››
آرام مخاطب را به قلب قاتل میکشاند که هیچ هدفی جز خلق زیبایی با قتل نداشته است. زن خبرنگار کشف میکند که هرچند مردی آرام و متمدن و اهل خانواده را در تمام عمر جستوجو میکرده است اما میخواهد مرد خشن و نامتمدن و بدوی را بفهمد ولی در پایان کشف میکند که این تلاش برای کشف به قتل او هم میانجامد یا توهم قتل و مرگ. زن و مرد در فرایند کشف یکدیگر، همدیگر را میکشند و باز میآفرینند و این بازآفرینی میتواند به خلق زیبایی هم بینجامد. بههرحال نمیتوان نمایش را دید و تأثیر فیلم روانی هیچکاک و سکوت برهها را در لحن و گفتوگو، گریم و لباس آرنولد ندید که این نقطه ضعف نیست بلکه قدرت عوامل نمایش است.
http://sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=1196&PageNO=9