یک زن و شوهر مُطلقه که در زندگی و به تناسب آن در میزانسنشان بر روی صحنه کاملا جدا از هماند، رو به تماشاگران "خود اظهاری و برونفکنی" میکنند؛ آنها قبلا دچار حوادثی شدهاند و فرزندشان در یک دریاچه یخزده غرق شده است و روی صحنه در کابینهای فلزی جداگانهای به طور نوبتی و خطاب به تماشاگران بسرآمدههایشان را بازگو میکنند.