در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سامی آل مهدی درباره نمایش تفنگ میرزا رضا: تمام طول اجرا از چیزی که چشم‌هایم می‌دید و گوش‌هایم می‌شنید، شوکه بودم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:34:09
تمام طول اجرا از چیزی که چشم‌هایم می‌دید و گوش‌هایم می‌شنید، شوکه بودم. معجزه‌ی محمد طلوعی‌ِ نویسنده، که گویا این نمایشنامه را در سال ۸۶ نوشته، با تیزبینی و خلاقیتِ چشمگیر محمد اشکان‌فر به بهترین شکل به ثمر نشسته.
محمد طلوعی جدا ی از برداشت‌هایی که می‌شود از محتوای نمایش کرد، بسیار هوشمندانه پایان خوشی را برای یکی از اولین تروریست‌های ایران، که همه‌یمان هم [به حق] دوستش داریم، یعنی میرزارضای‌‌کرمانی، [بر خلاف پایان تلخِ واقعی‌اش.] با پیوند زدنش به گُزاره‌ی «هر آدمی یه جن واسه خودش داره و با اون تا آخر عمر همنشینه.»، رقم می‌زنه.
همه‌چیز به شگفت‌انگیزترین شکل ممکن در خدمت نمایش است؛ برای مثال طراحی زیرکانه و چشم‌نواز لباس‌ها در همکاری با طراحیِ نور دقیق نمایش، کاراکترها و اخلاقیاتشان را برجسته می‌سازد. (استفاده از لُنگ برای پوشش جن‌های نمایش یکی دیگر از نمود‌های ذوقِ خلاقانه‌ی صفورا مناف زاده، طراح لباس، است.)
بازیِ بازیگران به غایت حرفه‌ای، کنترل شده و هنرمندانه است و دیالوگ‌ها شاید با گویش قجری‌ست ولی به طرز شگفت‌آوری مدرن است و بیان قوی‌ای را از بازیگران می‌طلبیده و آن‌ها بی‌نقص در این زمینه ظاهر شده اند؛ برای مثال شاید یکی دوتا نمایش دیگر از بانیپال شومون دیده بودم و از قدرت بیان ایشان آگاه بودم ولی وقتی ایشان در میانه‌ی نمایش از پا از سقف آویزان شده بود و ذره‌ای در کیفیتِ صدا و تمرکزشان تغییری به وجود نیامد، لبخندی حاکی از ارضای قسمت تکامل‌گرای وجودم، بر لبانم نقش بست.
مهدی حسین مردی و پرند محمدی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید