محمد کیانوش راد
نماینده مجلس ششم
نگاهی به «باغبان مرگ» کار آروند دشت آراى
آدمها باید از باغ ها حرف بزنند
اسماء و موقعیتها تا چه حد گویای واقعیتها هستند؟ بودها و نمودها، مسأله این است.
آرنولد در پنج سال، بیست و پنج زن را به قتل میرساند
... دیدن ادامه ››
و خبرنگاری جستوجوگر، به دنبال دلایل و انگیزههای قتلهای زنجیرهای آرنولد است. آرنولد از نامش راضی نیست، دوست میداشت نامش جرج یا اسکات میبود. تریسی کندی نامی است مردانه بر زن خبرنگاری که او هم این نام را دوست نمیدارد، اما سعی میکند تا برخلاف اسم اش، خیلی هم زن باشد یا زن بنماید. آرنولد دستانش ظریف است، احمق و زمخت نیست اهل بحث و منطق و گفتوگو است، اما با دستان نرم و ظریفاش در کمتر از پنج سال، ٢٥ زن را به قتل رسانده است. آرنولد کرامبک باغبانی است که قاتل زن هاست. او باغبان مرگ است. شامپانزه، از زیبایی و قشنگی ستارگان میگوید و حشره شناس شاعرانه سخن میگوید. ظاهراً همه چیز بهم خورده است. آرنولد کرامبک از قتلها ناراضی نیست و میگوید رسالتش را به انجام رسانده است. او دوست دارد، آخرین قتل او قبل از اعدام، کشتن خبرنگار باشد. او قاتل زنان است، اما به باغ و گلها فکر میکند.
تریسی دنبال کشف آرنولد کرامبک است، اما بیش و پیش از آن به دنبال کشف خود است. گفتوگوهای خبرنگار و قاتل و تلاش برای فهم توضیحی درباره شخصیت آرنولد. آرنولد میگوید: «ما همیشه منتظر توضیحی هستیم، اما مشکل همین جاست. ما سرجایمان میایستیم تا چیزها به ما نزدیک بشن و همه چیز واضح و روشن باشه. میخواهیم همه چیز معنا داشته باشد.» آیا هرکس به دنبال کشف خود از طریق دیگری است؟ پاسخ آرنولد به تریسی همین است. تو نیامدی که مرا کشف کنی، تو آمدهای تا خود را کشف کنی. بازی با کلمات، بازی در بازی است، خیال میکنیم بازی نمیکنیم، انکشاف در پرده ابهام است. معنا دادن به چیزها، کاری همیشگی است. ما باید در مورد باغها حرف بزنیم، آرنولد کرامبک را باید توی این چیزا کشف کرد. نمایش باغبان مرگ با کارگردانی خوب آروند دشت آرای و بازی مسلط و بینظیر آتیلا پسیانی و بازی خوب مارین ون هولک کاری دیدنی و تفکر برانگیز است. نمایش، کاوشی روانشناسانه از موقعیتهای انسان در کشف بودها و نمودها است.