اکثریت ادمهای معمولی در محاورات روزانشون از حرفهای واقعا رکیک(حرفهایی که در تاتر ما زده میشه فقط برای گروه سنی الف یعنی زیر شش سال میتونه رکیک باشه!)به میزان بسیار زیاد استفاده میکنن....دلیلش چیه؟!؟ دلیلش هر چه که هست در تاترها و فیلمها هم به همون دلیل استفاده میشه....در شاهکار بینظیر اسکورسیزی فیلم گرگ وال استریت که از بهترین اثار همه تاریخ سینماست بیش از چهارصد بار از کلمات اف دار (.F Words! ) استفاده شده.....دلیلش چی هست؟
جناب دانش بنده هم با شما موافقم و هی داشتم نمایش رو توی ذهنم مرور میکردم که به اون کلمات رکیک برسم اما چیزی به نظرم نیومد...حساسیت بعضی از دوستان رو متوجه نمیشم اونم واسه تئاتر که مخاطب خاص داره
تئاتر یک محیط پاستوریزه آزمایشگاهی نیست آقای صادق بلکه آیینه زندگی و اجتماع است. اگر در ایران زندگی می کنید کافیست ۱۵ دقیقه در پیاده روی یک خیابان قدم بزنید و کلماتی که می شنوید را یادداشت کنید. بعد در خلوتتان دوباره بخوانیدشان و با دیالوگ های تئاترهایی که در ایران بر صحنه می روند مقایسه کنید. در تئاتر به اکثر آن کلمات بر نمی خورید در حالیکه برای نقد چنین گفتاری با تعیین گروه سنی اصلا می باید باشد و گفته شود اما چنین نیست. سانسور هیچ گاه دردی را دوا نکرده، سرپوش گذاشتن هم همینطور.
با فرهاد و وحید عزیز موافقم.....ضمنا دلیل این همه حساسیت بر روی چهار تا کلمه چیه؟(منظور کلماتی که واقعا رکیک باشند نه مثلا "گه" که سقف بی ادبی!!!!!! در تاتر ماست).....به این باید فکر کرد که چرا هموطنان عزیز ما (منظور کلیت جامعه هست و نه این دوستی که پست گذاشته چرا که ایشون هم تحت تاثیر اموخته های جامعه و صداسیماست)گرسنگی و بیکاری و فقر و خودفروشی و بیماری و....و.....چندان ازارشون نمیده؟اگر در جلوی چشمانشان کودکی در سطل زباله ها بدنبال روزی خانواده اش باشد لحظه ای متاثر نمیشوند و جایی اعتراض نمیکنند اما شنیدن چند کلمه که خطاب به انها هم نیست منجر به واکنشی میشود شدیدتر از همه موارد واقعا تلخ گفته شده یا شدیدتر از واکنش به خبر اختلاس سه هزار ملیاردی و دکل گمشده و....و......و سوال بعدی این هست که این همه سال تلاش برای نشنیدن چند تا کلمه چه سودی مادی یا معنوی برای ما داشته؟و بخاطرش چقدر از کشورهایی بیچاره و گمراهی که این کلمات را میشنفند جلوتریم؟ و سوال اخر ایا شنیدن این کلمات فقط به زبان فارسی مضر هست؟توی دانشگاهها و مراکز فیلم یا توی خانه ها ملت فیلمهایی مثل گرگ وال استریت (که بیش از چهارصد بار کلمه اف دار درش تکرار میشود یا اثار تارانتینو یا تقریبا همه اثار مهم سینمای جهان) و در انتها همه از فیلم و شاهکار بودنش تعریف میکنند و کسی از بیتربیتی دکاپریو شکوه نمی کند
نشست از خجالت عرق کرده روی
که آیا خجل گشتم از شیخ کوی!
شنید این سخن پیر روشن روان
براو بر بشورید و گفت ای جوان
نیاید همی شرمت از خویشتن
که حق حاضر ... دیدن ادامه ›› و شرم داری ز من؟
چنان شرم دار از خداوند خویش
که شرمت زبیگانگان است و خویش
نیاسائی از جانب هیچکس
برو جانب حق نگه دار و بس
" سعدی : بوستان : باب نهم "
آقای دانش و آقای عمرانی.
اول. من پیش از این کامنت های شما رو درباره نمایش های مختلف خوندم و از این بابت احترام می گذارم به نظراتتون.
دوم. می دونیم که در ادبیات ما شخصی چون مولانا هست که گهگاه از کلمات رکیک استفاده کرده ولی 60 هزار بیت ناب پر از مفاهیم بلند و قابل استفاده داره. مثنوی با همه این کلمات در جامعه پذیرفته شده. این کلمات رکیک در مثنوی در جای خودش نشسته و به زور به متن اضافه نشده (بر خلاف نمایش حرفه ای) و در عین حال اصلا پر استفاده نیست. بعلاوه در همان داستان های مورد نظر، مولانا به شکل حیرت انگیزی چنان نتیجه گیریِ با شکوه و معجزه آسایی کرده که زشتی کلمات اصلا به چشم نمی آد. با این حال برای شما که مدام در حال مقایسه نمایش حرفه ای با "گرگ وال استریت" هستید عرض می کنم که نکته جالب اینه که وقتی نیکلسون مثنوی را به انگلیسی ترجمه کرد تمام کلمات رکیک رو به لاتین (و نه انگلیسی) معادل سازی کرد!
سوم. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که پر از مظاهر زشتی، دکل گم شده، فقر، بیکاری، گرسنگی، اختلاس و ... است. همه این ها مهم است و اتفاقا به چشم هم می آید اما اگر کسی نظر متفاوتی (مثلا در مورد استفاده از کلمات رکیک) داره درست نیست فکر کنیم موافق همه این ضعف هاست و متهم بشه به اینکه تحت تاثیر صدا و سیماست.
چهارم. تئاتر یک محیط پاستوریزه آزمایشگاهی نیست اما قرار نیست هر زشتی که در سطح جامعه و در کوچه و بازار اتفاق می افته عینا روی صحنه نمایش هم ظاهر بشه. مثلا بارها دیدیم که در تئاترهای مختلف سیگاری روشن میشه و کل سالن پر از دود میشه که در مواردی بسیار آزار دهنده است. با این استدلال شما ما می تونیم شاهد مصرف مواد مخدر و غیره هم روی صحنه باشیم چراکه در جامعه داره استعمال می شه.
پنجم. پاکیزه صحبت کردن یک هنجار و ارزشه. شما می تونید قبولش نداشته باشید ولی هیچ مادری به فرزندش کلمات رکیک رو آموزش نمی ده.
ممنون
صادق جان مسلم است که همۀ مظاهر جامعه را نمی توان بر صحنۀ تئاتر نشان داد. جنایت و سکس و کشتار و هزار اتفاق بیرونی دیگر را چطور می توان عیناً بر صحنه منعکس کرد؟ روشن است که صحیح نیست. بنده نگفتم همه چیز جامعه را عیناً بر صحنه منعکس کنیم منظورم این است که چون به قول شما پاکیزه صحبت کردن یک هنجار و ارزشه این دلیل میشود که صحنۀ تئاتر جز هنجار و ارزش نباشد؟ پس تکلیف درام چه می شود؟ اینگونه آیا پس از یک سال تمامی سالن ها را خالی از تماشاگر نخواهید یافت؟ مگر ممکن است چنین چیزی؟ بنده قبول دارم که پاکیزه صحبت کردن یک هنجار و ارزش است اما تئاتر به عنوان هنری منتقد اجتماع باید بتواند زشتی ها را به رخ مخاطب بکشد و شر و قبح آنها را بیرونی کند و موجب انزجار از آنها گردد. و البته در چهارچوب خط قرمزهای هر جامعه ای که تئاتر در آن اجرا می شود این مهم صورت می پذیرد. درست است که هیچ مادری به فرزندش کلمات رکیک را آموزش نمی دهد اما همان فرزند به محض اینکه پا به مدرسه می گذارد چه کلماتی می شنود؟ مگر می شود در گوش بچه را گرفت؟ تئاتر باید راهکاری ارائه کند که همان بچه بتواند نیکی را از پلیدی تشخیص دهد و به اولی بگراید و از دومی دوری کند. اما برای این کار باید این دو را به وی بشناساند. بر اساس راهکاری که شما ارائه می کنید تمام تئاتر سرشار از پنهان کاری خواهد شد و مفهومی انتقال نخواهد یافت. در ضمن هنری هم به وجود نخواهد آمد زیرا تضادها نابود شده اند، پس شناختی صورت نمی گیرد چون اساساً هر چیزی به واسطۀ ضدِ خود شناخته می شود چنانکه روشنایی به واسطۀ تاریکی و شیرینی به کمک تلخی و ...