"فیلم من نه در مورد ویتنام است و نه در مورد آمریکا و نه در مورد سیاست بلکه نگاهى فلسفى است به خشونت نهفته در انسان و زمینه هاى بروز آن "
(نقل به مضمون از استنلى کوبریک در مورد غلاف تمام فلزى).
دوستان به حق تحسین هایی رو که این کار شایسته ى آن است نثار آن کردند و بنده قصد تکرار ندارم. کار منشورى است که هر کدام از دوستان از زاویه اى به آن نگاه میکنند تاویلها و معانى جدید بدست میاورند و این غنایی است که در هر کارى نمی توان پیدا کرد. من از زاویه طراحى صحنه فوق العاده ى کار وارد این بحث میشوم. بدون هیچ اغراق یا جوزدگى این صحنه یک شاهکار به تمام معنا بود. به قدرى درست و فکر شده که در همان نگاه اول تماشاگر را گیر مى اندازد. براى به تصویر کشیدن خشونت و چیرگى آن بر انسان امروز محملى بهتر از یک قصه ى سیندرلایی از نوع ایرانى نبوده جایى که همیشه خیر بر شر غلبه میکرده اما حالا به قول بونوئل با غلبه نهایى شر برخیر بهتر است خوانش جدیدى از این قصه و قصه هاى مشابه داشته باشیم. خوانشى که خیر ابتدا با شر پیوند میخورد و بعد به خدمت آن درمى آید و از آن سبقت هم میگیرد. اما موتور محرک و منبع تغذیه ى چنین فرجام شومى بر دنیا خشونت است. خشونتى که از روزهاى اول زندگى در ذهن انسانها پمپاژ شده و تقدیس میشود. براى بستر این نمایش صحنه اى دو بعدى طراحى شده است کاملا شبیه به بازیهاى کامیوترى دو بعدى ساده که مثلا مناسب کودکان است اما تم اصلى همه آنها این است که بکش و برو جلو! و این تمام بازی زندگى انسان معاصر است که در آن گیر افتاده است! بازیهایى که اگر یادتان باشد برگشت رو به عقب هم ندارند و فقط باید جلو رفت! المانهاى صوتى در انتهاى هر صحنه دقیقا از این بازیها برداشت شده و حس را تقویت میکنند. گذشته از این موضوع خود دو بعدى بودن فضا باعث
... دیدن ادامه ››
شده فضا از واقعیت سه بعدى فاصله بگیرد و تماشاگر بهتر احساس وارد شدن در یک فضاى غیرواقعى و کابوس وار را احساس کند. بقیه المانهاى صحنه مثل نورها در شب و روز و رنگ خوف انگیز دیوارها و در نهایت خون روی دیوارها کار را به نحو تحسین برانگیزى تمام میکنند.
نوع بازیها و حرکات بازیگران عالیست و این فضاى کابوس گونه را عالى روایت میکند در حالیکه سهل انگارى در این کار راحت میتوانست کار را مضحکه کند. من حتى اطنابها و تکرارها و کشدار بودنها رو هم پسندیدم چون در زمینه ى چنین فضاى عجیب و سوررئالى توجیه خودش را پیدا میکند و به خلق این فضا کمک میکند. مکث و سکوت طولانى ابتداى نمایش کاملا تماشاگر را آماده کرده و گارد منطقى او را باز میکند تا وارد دنیاى عجیب کار شود.
یک نکته هم خدمت دوستانى عرض کنم که از خشونت کار گله کرده اند. این کار در مورد خشونت است انتظار چه چیزى را داریم؟ خشونت دنیا تقصیر کوبریک و دی پالما و تارانتینو نیست این بزرگان منعکس کننده ى آن و تلنگر زننده بوده اند ! مقصر غده سرطانى ما رادیولوژیستى که عکس آن را نشانمان میدهد نیست! غلاف تمام فلزى کوبریک و ضایعات جنگ دى پالما جلوى جنگ ویتنام را نگرفت و قرار هم نبود بگیرد اما از کجا میدانید با موجهایی که به پا کردند و تاثیرشان روى دنیا جلوى چند جنگ دیگر را گرفت
قرار نیست همیشه گل و بلبل ببینیم بگذار کمى هم احساس اشمئزاز و ناراحتى کنیم شاید برایمان لازم باشد! لازم است به «بی پدر »یه این اجتماع فکر کنیم!
جناب مساوات با این کار واقعا کار بقیه را سخت کردند چون سطح انتظار و توقع ما را بالا بردند و چه بهتر از این! صمیمانه از ایشان و تیم خلاق و پیشرویشان تشکر میکنم و منتظر کارهاى آینده شان میمانم