در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال | علی درباره نمایش بی پدر: نگاهی تازه به هستی, هویت فردی, شخصیت اجتماعی, بازخور رفتار... گستره ای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:18:16
علی (ali_813fa)
درباره نمایش بی پدر i
نگاهی تازه به هستی, هویت فردی, شخصیت اجتماعی, بازخور رفتار... گستره ای از تلقین ها, ترغیب ها, تنبیه ها و تشویق های بشری که یادمان دادند و یادشان ... دیدن ادامه ›› دادیم (و شاید یادشان بدهیم!)...
یک تجربه خوشایندِ وحشتناکِ آشنای غریب از نمایش فادرلس (ترجمان فارسی به نظرم آنقدر مفهوم را نمی رساند.) مرحبا به سید محمد مساوات و ایده نابش که چقدر خوب در قالب داستان شنگول و منگول قدیمیمون جا افتاد. داستانی که تعریف میشد برای بچه ها که لذت ببرن ولی مثل همه داستان های اخلاق مدار همون دوران یهو می رفت به فاز ترس و وحشت؛ و در اینجا هم یهو تم نمایش با ورود گرگه و قصه شب اول گرگک (واسه عدم اسپویل شدن بیشتر از توضیح قصه معذورم) تغییر می کنه. اضطراب لحظات اول نمایش با شنیدن کوبیده شدن در و صحبت های بزغاله ها, از همون اول پالس های دیدن یه کار خوب دیگه از مساوات رو متبادر می کنه.
به نظرم اضطراب بخشی از فلسفه مساواته و الحق تو پیاده سازیش برای تماشاگر اونم در عرصه تئاتر موفقه. یادآوری می کنم کارهایی چون "یافت آباد" و "خانه واده" رو که در عین شیرینی صحنه های قابل توجهی در بردارنده اضطراب رو برای بیننده ایجاد می کردن.
از کار و کارگردانی و نویسندگی زیبا و پر مفهوم اون بگذریم؛ نباید از بازی بی نقص بازیگرای خوب نمایش به سادگی گذشت. بازیگرای عزیزی که تمامی نقش های کودکی مون رو به درستی اجرا کردن. لا اقل می تونم بگم برای من و همراهانم اینگونه بود. برای ما گرگ سر تا پا سیاه پوش قصه های کودکی مان, سیبیل از بناگوش در رفته ای داشت با حرکات هیستیریک و زبان از دهن وا رفته. چست و چابک. (حسین خان منفرد دمت گرم؛ تو بهترین گرگ تمام زندگیم رو به تصویر کشیدی)؛ خشن و بی رحم و زیرک و کمی مظلوم!. شنگول و منگول و حبه انگور نمایش چه خوب در لباس بزغاله ها رفته بودند؛ همان بزغاله های مظلوم و کوچولو و دوست داشتنیِ خرص درآر!!. حرکاتشان در هنگام تغییر هویت عالی بود. (کورووووش شاهووووونه, علیرضا گلدهی و میلاد آریافر عزیز دمتون گرم). مامان بزی همیشه برام سوال بود که چه طوریه و چه شخصیتی داره؛ دیشب جوابمو گرفتم:) ابراهیم نائیج عزیز با سیاست و با درایت و البته بی نظیر بودی؛ دمت گرم... علی آقای حسین زاده, شخصیت گمشده داستان بزبز قندی بچه گی هامون که نامردانه تو یعنی گرکگ با نمک رو از داستان حذف کرده بودن, خوشحالم که حق خودت از داستان ریشه دار بز بز قندی گرفتی؛ عاالی بودی...!
حالا اگه بخوام داستان بزبز قندی رو تعریف کنم از لحظه ازدواج بزی و گرگه تعریف خواهم کرد و گرگک حتماً تو داستانم حضور خواهد داشت!!:)
در این نوشته میشه خیلی حرف زد. از ابعاد شخصیتی, روانشناشی, خودخوری های هویتی و و و ... اما به نطرم تعمق بیشتری لازمه؛ خیلی بیشتر از گذشت تنها چند ساعت از دیدن نمایش.
جابر خان رمضانی خوشحالم از دیدن اسمت تو این نمایش. حتماً امسال کار بساز که بیایم و ببینیمو لذت ببریم. صدابرداری کار هم بی نقص و افکت ها به موقع بود. طراحی پوستر, ساخت دکور, حتی ساخت عروسک کار همه و همه عالی...
خسته نباشید به همه عوامل اجرای بی نظیر (فادرلس)...
دوستان حتماً برید, ببینید و کیف کنید...
پرند محمدی، سپهر امیدوار و امیر مسعود این را خواندند
ماهرو رستمی و آدنا این را دوست دارند
این قدر این تیاتر بی نظیر بود که بعدش دیگه نتونستم تیاتر دیگه ای ببینم ..میخام مزه این تیاتر هم چنان زیر زبونم بمونه
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
کاملاً موافقم. نمایشی بی نظیر با یه متن فکر شده و کارگردانی و بازی های عالی در کنار همه المان های موفقیت در یکجا و به شکلی دوست داشتنی و بی نظیر
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید