در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پرشا سعید واقفی درباره نمایش ضیافت پنالتی ها: امیر جان، نمی دانم یادت هست بیست و پنج سال پیش هر روز برای من و بقیه ه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:55:40
امیر جان، نمی دانم یادت هست بیست و پنج سال پیش هر روز برای من و بقیه همکلاسی ها و دوستانت در زنگهای تفریح مونولوگ می گفتی و ما با تمام وجود به هنرنمایی تو که ترکیبی از حقیقت و خالی بندی ناب بود گوش می کردیم؟ ولی مطمئنم یادت هست که در یکی از صبح های یکی از یکشنبه های سال 1370 که با بعضی از بچه ها قرار گذاشته بودی کاری کنی که آقای اکبر جان رادی (معلم فارسی آن روزهای ما و بزرگترین نمایشنامه نویس فقید این روزهای ایران) فرصت پرسش همیشگی درس از دانش آموزان را پیدا نکند و به محض اینکه ایشان خواست کسی را به جلوی کلاس برای شروع پرسش هدایت کند با آغاز بحثی جذاب درباره فیلم تازه به نمایش درآمده و مد روز "عروس" حدود بیست-بیست و پنج دقیقه ای توجه استاد را به خود و سوالهای چالش برانگیز و نظرات بامزه ات جلب کردی و وقت پرسش کلاسی را گذراندی و استاد را وادار کردی تا به تو بگوید" جناب جعفری! شما بهتره به جای تلف کردن وقت خود و همکلاسیهاتون و بنده، کمی دروس هنرهای دراماتیک مطالعه بفرمایید تا این استعداد خدادادی و ذاتیتون هدر نره" و تو از همون موقع تصمیم گرفتی که در آینده بازیگر بشی چون یکی از مفاخر ادبیات و نمایش ایران تو را به این کار تشویق کرده بود و تو هم انگار از خدا خواسته!
امیر جان، نمایش "ضیافت پنالتی ها" را با هنرنمایی تو و به همراه همسر و یگانه دخترم دیدیم و مثل همیشه از بازی تو لذت بردیم بخصوص که به فوتبال هم مربوط میشد. اگر درحین اجرا که چند باری با من چشم در چشم شدی ، چهره شاید آشنایم باعث بر هم خوردن تمرکزت شد از تو پوزش میخواهم و اگر پس از نمایش اندکی نایستادم تا دمی با تو خلوت کنم و گپ بزنم به بزرگواری خودت ببخش که این روزگار همیشه آن طور که دلمان می خواهد با ما تا نمی کند و گاه زخم هایی عمیق و شخصی در دل می گذارد که حتی اندکی درنگ برای دیدن دوستی از سالهای بسیار دور را هم از آدم دریغ می کند.
برایت آرزوی تندرستی و شادکامی در کنار خانواده نازنینت سرکار ریما خانم رامین فر و آیین عزیز دارم. همکلاسی سال چهارم دبیرستان سعیدی، میر پرشا سعید واقفی