این که امدی پا نهادی به زندگیم؛ درست
این که غرق شدم در عمق وجودت؛ درست
اما جان عزیزت اصل حالم را نپرس.
که در خودم شروع شدم بعد دیدنت
که هر لحظه در تراوشم که ببینمت ،
نمیدانم خوب باشم که درونم هستی
و یا غصه بگیرتم چرا که کنارم نیستی
و غم احتیاج مبرمم به تو،
که دل بستم به ترانه ی خنده های تو
انگار خودم را نمیشناسم بعد دیدنت
اثبات
... دیدن ادامه ››
میکنم که نمیتوانم نبینمت.
اشکال از من است یا وجود تو ؟
به حقایم اضافه کن عشق خاصت رو .
به من مهلت بده تا تازه تر شوم
تا هضم کنم عمق این روابط رو .
با خواهشم نامهربان نشو ولی
خواهش میکنم از خاطرم نرو .
این جایگاه مخصوص خاص قلب هر کس است،
خاص بودنت هدیه ی قلب من به تو...
شروین