در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آزاده ملک زاده درباره نمایش گفت و گوی برجای ماندگان: یادداشت بهناز جعفرى درباره نمایش "گفت و گوى برجاى ماندگان" د
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:59:03
یادداشت بهناز جعفرى درباره نمایش "گفت و گوى برجاى ماندگان" در روزنامه شرق
http://sharghdaily.ir/News/138171/بدهی%E2%80%8Cای-که-همواره-بر-دوش-ماست

وقتی نمایش «گفت‌و‌گوی برجای‌ماندگان» را دیدم، احساسی مشابه احساسم حین تماشای قسمت اول فیلم متریکس داشتم. چون قسمت دوم و سومش برایم به آن اندازه تأثیرگذار نبود و فکر می‌کنم در دنیای سینما هم متریکس١ خیلی جای بحث و گفت‌وگو داشت و در واقع فلسفه و دنیای تخیلی عجیبی را شروع کرد که حتی در استانداردهای بازی نیز تحولاتی ایجاد شد. در همان دوران احساس می‌کردم در وجود من دنیای رؤیایی، تخیلی، فلسفی و آرمانی شکل می‌گیرد که برای فهمیدن آن لحظه، درک دیالوگ‌ها و موقعیتی که چیده شده بود، در من چالشی وجود داشت تا بتوانم آن لحظه را دریابم و درک کنم. موقعیتی که شاید بتوان نام آن را پاد‌آرمان‌شهر (درمقابل اتوپیا یا آرمان‌شهر) گذاشت. وقتی می‌خواستم این فیلم را ببینم، بحث‌های زیادی درباره آن بود و فکر می‌کردم باید با تمرکز و تأمل آن را ببینم. به دلیل تأثیرگذاری فیلم با شش‌دانگ حواسم آن را دیدم؛ درست مثل همین کار. هدفم درک جزئیات و مفهوم متفاوت کار بود. وقتی به تماشای این نمایش (گفت‌و‌گوی برجای‌ماندگان) نشستم، به سبب تعریف‌هایی که در رابطه با پیچیدگی متن و موقعیت آن شنیده بودم، چنین فکر می‌کردم و این تمرکز شکل مشابهی با آن کار سینمایی داشت. کارهایی ازاین‌دست کم اتفاق می‌افتد و تماشاچی سخت‌گیر نیست. این سهل‌گیری باعث شده تعدادی از کارها در حد خوانش و بدون کمترین پیچیدگی اجرا شوند؛ پس تماشاچی سهل می‌گیرد و سراسیمگی بر تیم اجرائی حکم‌فرماست. برایم خیلی عجیب بود که چنین شباهتی میان آن کار با آن بضاعت‌ها و توانایی‌های سینمایی و این اجرا، با این ... دیدن ادامه ›› بی‌بضاعتی و فقر تئاتری برای من چنین نقطه مشترکی را ایجاد کرد. همچنین تصویر و موسیقی انتخاب‌شده بسیار تأثیرگذار و در راستای اجرا بود و احساس می‌کنم به رسوب و ته‌نشین‌شدن آن‌همه تلاش و حجم دیالوگ‌هایی که شنیده می‌شد، بسیار کمک کرد و جای درستی قرار داشت و نهایتا کلمه «تسویه» نیز ترجیع‌بند خوبی بود؛ چراکه در ذهن ما نیز در خواب و بیداری پر رنگ می‌شود و ما همواره از آن می‌پرهیزیم و گریز داریم. نمی‌دانم چرا با یکدیگر، با خودمان و با خدای خودمان تسویه نمی‌کنیم و حتی وقتی می‌میریم خیلی از این تسویه‌ها هنوز صورت نگرفته است. اما مردن و رفتن، ناخواسته آدم‌ها را به تسویه و بی‌حسابی می‌رساند. ما آدم‌ها همواره برای زنده‌ماندن در حال نبرد با زندگی بر روی کره زمین هستیم و همواره خودمان برای خودمان تبصره می‌گذاریم و به وقت دیگری موکولش می‌کنیم و این بدهی همواره بر دوش ماست... تسویه‌کردن

مهیا و ‌زهره این را خواندند
ساناز همتی، رومینا خلج هدایتی و mn_rst این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید