مثل "تعریف کن" ...
بعد سه بار شنیدن رادیو غمگین ...
بعد سه بار خنده و گریههایی پشت هم ...
بعد سه بار اشک ریختن روی هر پادکست ...
هنوز گیجم ...
که علی عشقی از رو متن بازی میکنه ...
یا متن رو از روی علی عشقی نوشتن ...
اگه علی عشقی از روی متن بازی میکنه ... اون یه جفت کفش دخترونه چی میگه ... اون هزار بار بالا و پائین کردنهای صداهای ضبط شده تلگرام از
... دیدن ادامه ››
کجا اومده ...
اگه متن رو از روی علی عشقی نوشتن که ... اصلا نفهمیدم ... چطور علی عشقی رو میشه نوشت ... اونم با این همه جزئیات ... کلمه به کلمه ... دقیییییق ... حرف به حرف ... احساس به احساس ... لحظه به لحظه ... آن به آن ...
تو اجرای امشب لیوان شکست ... تا آخر اجرا حواسم به اون دو تا تیکه شیشه بود که نره تو پای علی عشقی ... نکنه یه درد دیگه بیاد و حاضر بزنه و بمونه ...
جز سلامتی و شادی هیچی نبینی سجاد افشاریان ...
میخواستم بنویسم سربلندی ... دیدم هنوز چیزی از زمان خوابگاه رهساز نگذشته شما خودت سربلندی ...
روز به روز بیشتر سربلندی و سلامتی و شادیتو ببینم ... استاد ... خوش ذوق ... عزیز ...