کمتر پیش میاد که درباره یک نمایش این حجم مطلب نوشته بشه. این یعنی این که نمایش اینقدر تاثیرگذار بوده که بخوان در موردش بنویسند. نمایش رو منم تاثیر گذاشت از اول تا آخر نمایش به دقت دیدمش. ولی خوب به نظرم- البته این یک نظر غیر کارشناسیه- اگه نمایشنامه رو می خوندم شاید این شخصیت رو میتونستم باور کنم ولی در کل زمان نمایش احساس می کردم اونی که روبرومه اصلا علی عشقی نیست بلکه دقیقا همون آقای سجاد افشاریانه که قبل نمایش داشت برای تماشاچیان کتاب امضاء می کرد و باهاشون عکس یادگاری می انداخت. مطمئنم یکی از ایرادات کار گریم بود علی عشقی نمی تونه اینقدرمرتب و منظم باشه آدمهای معمولی هم همه مواقع اینقدر سه تیغ کرده نیستند چه برسه این آدم افسرده داغون. به هر حال شخصیت سعید برام خیلی قابل باور بود و کاملا برام جا افتاد. یک چیز دیگه که تو ذوقم خورد خنده تماشاگران بود که اصلا با نمایش هماهنگی داشت نمی دونم بایستی چه کاری انجام میشد که اونها نخندند به نظر خودم که شوخیا فقط در حد همون لبخند بود و با متن نمایش و شخصیتهاش سازگاری کاملداشت ولی خنده تماشاگران واقعا بدجور جو و حس و خراب کرد.