پس از مدتها برنامه ریزی و مشغله نهایتا موفق به تماشای نمایش شدم. چیزی که در پایان نمایش بیش از هر چیز برایم دغدغه شد این مساله بود که چنین داستان تعمق برانگیز و بازی ها و اجراهای نابی چرا می بایست کمتر از بسیاری کارهای دیگر مورد استقبال قرار گیرد؟. داستان بحران عاطفی نسل ما و ندانستن ها علیرغم تمام دوراندیشی ها جان مایه اثری شد که بیش از هر آیینه ای غرق شدن ما آدمیان در تصمیمات بی بازگشت را به رخ میکشد همانند فرو رفتن ماده در سیاهچاله ای فضایی که هیچ کس از سرنوشت آن هیچ نخواهد فهمید چرا که اساسا سفری بی بازگشت است. هنر ناب را میتوان در بازی بی نقص فرشادفهیمی عزیز جستجو کرد که بار احساسی اجرا را به دوش می کشید و مواجهه با پیام دهکردی پس از سالها همواره لذت آفرین خواهد بود حتی اگر نقش چیزی از خود او کم داشته باشد. برای بازیابی معنا از روزمرگی های زندگی و کند و کاو احساساتتان هم که شده این نمایش را از دست ندهید.