"وقتى همه مات بودیم"
تئاتر که شروع مى شودبایک قاب گرگ ومیش که سوز وسرماى بى رنگ وسیاه وسفید را مى ریزد به روح مخاطب وتماشاچى.لرز به تنت مى افتد ولرزه به جانت وهمراه مى شوى تا آن لحظه که تورا همراه دکتر گناهکار مى کشاندت به پاى میز اعتراف.تئاترى میخکوب کننده ونفسگیر با اقتباس از نمایشنامه "مرگ وباکره"ى آریل دورفمان.تماشاى یک وحشت نرم از زاویه ى دید روح سرگردان یک زن.
کارگردانى،نورپردازى ،طراحى لباس وصحنه،نقش آفرینى بازیگران،همه چیز در یک صفت خلاصه مى شود:عالى و خلاصه ى کلام:باید یکبار دیگر این مرثیه را به تماشا نشست.