نمایش زهرماری غیر قابل توصیفه و عالیه اصلا دیگه برای آدم جای صحبت نمیزاره . مگه میشه اولین کاری باشه که نمایشنامش هم مال خود کارگردان باشه و اینقدر بی نقص و عالی باشه و چند تا جوون بشینن و فکر کنن و با فکر جوانان امروزی بنویسن درد جوونای امروز رو توی یک ساعت تاتر خیلی قشنگ به نمایش بزارن نمایشی که توش عشق دو تا خواهر و برادر هم به نمایش میزاره درسته میلاد به قول ابراهیم یک نخاله بود ولی همین میلاد تنها کسی بود که حلیمه از همه بیشتر قبولش داشت درست بود بهش گفتند بی غیرت ولی تا تهش با حلیمه میموند این نقش رو تن هر کسی نمیشینه ولی این روز ها آقای علی شادمان رو با این نقش روی صحنه ها میبینیم رو تنش که هیچی انگار این نقش به خوردش رفته یا یونس که بعد زندان ترسی از کسی نداشت ولی دلش به خاطر کار برادرش شکسته بود و اسد ماست بند دوست داشتنی که دیگه وقتی حرف پول اومد وسط حرام و حلال رو گذاشت کنار یا از حلیمه براتون بگم دختری زرنگ وعاقل که فکری به ذهنش رسید که خیلی جرعت میخواست اینکار و حاج ابراهیم چاپلوس و غیرتی یا از حاج آقا حسینیان که هر دفعه باعث میشد یکی از این خانواده به زندان بیفتن و رو صورتش هم یک یادگاری از یونس داشت خلاصه تعریف زیاده اینارو گفتم که بگم پاشید بابا برید این نمایشو ببینید این از اون تاتر هایی که باید قبل از مرگ دیده بشه و در
آخر هم آقای احمدی اون بالا بالا ها میبینمت:)