همون اول که وارد سالن شدم و تابلوی فوت خانوم فریده سپاه منصور رو دیدم جا خوردم و اون صدای دعا و عزاداری که تو سالن میپیچید منو به شک انداخت که
... دیدن ادامه ››
نکنه فوت شدن(که از هوشمندی علی احمدی بوده آفرین!)
و بعد که نمایش شروع شد صدای نادر فلاح میومد که داره روضه میخونهکه خواهیم رسید بهش
چراغا که روشن شد دکور و صحنه رو که دیدم کیف کردم خیلی زیبا بود حتی روی وسیله های انباری خاک نشسته بود آفرین!
موقعیتی که شکل گرفت و ایده و متن که فکر میکنم ثمره ی ذهن رضا بهاروند باشه که آفرین!
نااااااااادر فلاح چقدررررررر زیبا چقدرررر قشنگ بازی کردن، حتی جزئیاتی که توی نقششون اورده بودن خنده میگرفت، نگاه هاشون، و تک تک بازیگرا عالی بودن واقعا دست مریزاد
هر چند دیقه یک بار خط داستانی عوض میشد و ایده ی جدید میومد وسط و ما تماشاگران رو میخکوب کرده بود
در کل انقدررر خندیدم که فکم درد گرفت، خارج از ظرفیت اون جلو هم نشسته بودم زیاد نمیتونستم بلند بخندم که مزاحمتی ایجاد نشه ولی واقعا بعضی جاها نمیشد و از ته دل میخندیدم
در کل علی احمدی یه جوری کار میسازی که ادم دوست داره جای شخصیتات بازی کنه و بهتر بگم تو کارات بازی کنه دست مریزاد