اجرا که شروع شد، شاید چیزی حدود یک ربع تا بیست دقیقه طول کشید تا تونستم با اجرا ارتباط برقرار کنم، اما بعد از این زمان اینقدر اجرا برام دل نشین شد، که یک ربع تا بیست دقیقه آخر دعا میکردم که "کاش تموم نشه"!
میتونم بگم یخ نمایش برای من از جایی شکست که ۵۱۷ با بازی به اندازه ی مهتاب شیروانی، خوابید رو زمین و مشغول نوشتن گناه سربازا شد.نه فقط بازی شیروانی، که همه چی در این اجرا به اندازه است! بازیها، دکور صداها، نور، حزن، شوخی.
من به این مدل اجراها میگم یه تئاتر خالص، شما رو نمیدونم ؛)