اصغر فرهادی در پشت صحنه فیلم فروشنده میگه دوست ندارم مردم من رو به عنوان یک قهرمان در نظر بگیرند و همیشه توقع داشته باشند من مدال بیاورم. (نقل به مضمون)
شاید این نگاه که هنرمندی یک کار ارزشمند و سطح بالا ارائه کند و بعد از آن همواره کارهای او را با آن کار بخصوص مقایسه کرد، شرایط سختی برای آن هنرمند به وجود بیاورد. هنرمند هم مثل همه ی افراد جامعه باید فرصت آزمودن، تجربه کردن و گاهی پسرفت و گاهی پیشرفت را داشته باشد.
یک روز تابستانی به عنوان یک نمایش مستقل ( نه نمایشی که لزوما باید از ماترویشکا یا کارهای قبلی آقای پیروزفر بهتر باشد) نمایشی یکدست، روان و البته جذاب است. نمایشی که به زیبایی مفاهیم خاص انسانی چون امیدواری و انگیزه، اعتماد به نفس، هدفمندی و حتی صداقت را آنطور که واقعا تجربه می کنیم، نمایش می دهد. نمایش خسته کننده نیست و حتی با خارج شدن بازیگران از صحنه هم باز دوست داشتم نمایش ادامه پیدا کند. بازی یکدست بازیگران و طراحی صحنه ی ساده ی نمایش به انسجام آن کمک کرده است. اگر یک روز تابستانی را در ظرف زمان خودش و در مقایسه با کارهایی که بعد از عید 97 دیدم در نظر بگیرم، قطعا بهترین کاری بود که دیدم.