در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | الهه سماواتی درباره نمایش بعضی وقتها خوبه که آدم چشمهاشو ببنده...!: من به این نمایش خندیدم. در بعضی صحنه ها به گستاخی بازیگران در کلام و
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:14:58
من به این نمایش خندیدم.
در بعضی صحنه ها به گستاخی بازیگران در کلام و اجرا خندیدم ، اما افسوس که هر بار خنده بر لبهایم خشک شد و حس پوچی بر من غلبه کرد.
شاید به واقع مقصود جناب تهمورث ایجاد همین حس پوچی در مخاطب بود.
اما به چه قیمتی؟؟
دوست داشتم بعد از این نمایش نگاه عمیق تری به این مساله در جامعه داشتم . اما متاسفانه این نمایش با برخی ساختارشکنی ها مانع از این امر میشد .
در حین تماشای نمایش حس خوبی نداشتم.
یا سطح فکری من خیلی پایینه و یا ....
اما به اعتقاد من با توجه به اینکه آشکار کردن واقعیت های جامعه در صحنه تئاتر ضروریه ، پس باید به اینگونه موضوع ها پرداخته بشه اما در عین ... دیدن ادامه ›› حال تئاتر موظفه که بدی رو بد و خوبی رو خوب تصویر سازی کنه .
من حس کردم در طی اجرای نمایش بسیاری از ارزش ها ضد ارزش و بسیاری از پستی ها ارزش تلقی شد.
با آرزوی موفقیت برای همه دوستان
برقرار باشید
"من حس کردم در طی اجرای نمایش بسیاری از ارزش ها ضد ارزش و بسیاری از پستی ها ارزش تلقی شد"
خانم الهه، میشه کمی توضیح بدهید چه ارزش هائی و چه پستی هائی ؟ مثالهائی از نمایش میفرمائید ؟ راستش من هنوز نمایشو ندیدم.
۱۷ شهریور ۱۳۹۰
درود بر جناب نجفی
این نمایش پیرامون مسائل ومعضلات روز جامعه بود. معضلاتی که بشر رو به سمت پوچی میبره.
اما چه بسا تکلیف نمایش و قصه با تک تک قضایا روشن نبود.
نظر شخصی من این هستش که خود این نمایش در دیالوگ ها و حرکات بسیاری از مشکلاتی که گریبان جوان امروز رو گرفته رو رواج میداد.
انتخاب با شماست . شاید شما از دیدن این نمایش لذت ببرید.
این نظر شخصی بنده بود.
به هر حال تجربه دیدن این نمایش خالی از لطف نبود!!!!!!!!
اما به قول آقای تاراج:

کاش یاد بگیریم برای کار ضعیف الکی دست نزنیم


۱۷ شهریور ۱۳۹۰
خانم الهه سماواتی .ممنون از توضیحاتتون. فکر میکنم تا حدودیمتوجه شدم. بیان بعضی از ناهنجاری ها به قصد بیان دردها صورت میگیرد ولی نحوه بیانش بگونه ای میشود که قبح ان ناهنجاری را هم ازبین میبرد. به عنوان مثال ( و در یک سطح ابتدائی اش ) یاد برنامه مهران مدیری در دهه هفتاد میافتادم که میخواست دیالوگهای برخی جوانان را نقد کند نمایش کوتاهی را تهیه کرده بود بدین مضمون که بعد از دیدن یک تابلو نقاشی در حالی که سر وکله اش کاملا کف الود شده بود ازپشت تابلو امد و بیرون وگفت :‌" کف کردم " از اونموقع این تکیه کلام بیشتر رونق گرفت در بین جوانان بجای انکه اثر باز دارنده داشته باشد . یک سری رسانه ها هم که به همین ترتیب به این دیالوگ گوئی دامن میزنند ( به طور اخص مجریان صدا و سیما)واینچنین است که این واژه ها خیلی عادی از زبان همه حتی دانشجویان ادبیات فارسی و ...نیز به گوش میخورد ( از قبیل پایه ام و ...).
اگر فرصتی دست دهد شاید نمایش را ببینم ( اگر سایر نمایشها فرصت دهد )
۱۹ شهریور ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید