داستان از ابتدا برای ما لو رفت. خیلی ساده فقط به خاطر حرفهای نبودن اهالی کافه. شاید دید ما طور دیگری باید می بود. ولی ما با دید دیگری با آن روبرو شدیم.
ما یک ساعت زود رسیدیم. جایی بود که نمیشناختیم و نگران از پیدا نکردن مکان و جای پارک، برای همین گفتیم زودتر میریم و در کافه چیزی میخوریم و مینوشیم تا نمایش شروع شود.
از همان بدو ورود به ما گفتند قرار است چه شود و چه مکانهایی به ترتیب نمایش در آنها رخ میدهد و کمی بعد دو خانم جوان هم به میز ما پیوستند و هر چه که مانده بود را آنها گفتند. نور علی نور....
آنقدر از پایان سر هم بندی شده و سریعش هم دلخور شدیم که حدی نداشت. در هر حال میشد با کمی حرفهای گری و آموزش به دیگران، شب خوبی برای مخاطب ایجاد کرد. برای ما نشد که نشد.