در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | روزبه س: تناسخ 3تا35 نمایشنامه تناسخ 3 تا 35 با نویسندگی و کارگردانی امیرعلی ن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:31:39
تناسخ 3تا35
نمایشنامه تناسخ 3 تا 35 با نویسندگی و کارگردانی امیرعلی نبویان را در روز 26 مرداد همان روز نه چندان خوب در گذشت زنده یاد استاد عزت الله انتظامی در تماشاخانه پالیز دیدم و طبق معمول همیشه نقدم رو با ظرح و پوستر نمایش آغاز می کنم.پوستر نمایش و آنچه که در نگاه اول می بینید از طراحی قابل قبولی برخوردار است چون بخش بزرگی از نایش در زمان قاجار است و طرح و رنگ بندی خوبی دارد که شما را به فضا نزدیک می کند اما نکته منفی پوستر نبود عکسی از آکترس نمایش است که به هر دلیلی باشد یک نکته منفیست زیرا آکترس نمایش در طول نمایش پا به پای همکارش قوی و فوق العاده ظاهر شده و نباید نقش او در پوستر نادیده گرفته میشد.
مردم همیشه عاشق کمدی هستند زیرا هر روز در زندگی روزمره در هرکجای دنیا ما در حال بمبارانی از اخبار بد و مشمئز کننده ای هستیم .که اطرافمان را فرا گرفته به همین دلیل تئاترهای کمدی به شدت مورد استقبالند و می توانند از پس هزینه های فراوان تبلیغات برآیند تئاتر موصوف بارها موفق شد با شوخی هایی به جا هنرمندانه و صد البته ماندگار بدون ادا درآوردن و گریم های اغراق شده برخی از تئاترهای کمدی که دیالوگهایشان وابسته به اس ام اسهای مردم است و احتمالا تاریخ مصرف کوتاهی نیز دارند متنی قدرتمند و ماندگار ارایه کند که هنرمندانه ، ظریف و لطیف دردهای جامعه را مطرح کند و بارها بتواند مخاطب را بخنداند و از غمهای روزمره برهاند.
همیشه فکر می کنم نوشتن در مورد آینده ساده ترین کار است چون یا کسی نیست که اشتباهات و پیش بینی های غلط شما را یاد آور شود.ویا انقدر دنیا عوض ... دیدن ادامه ›› شده که اشتباهات شما بسیار طبیعی جلوه کند اما نوشتن در مورد گذشته فرق دارد نیازمند اطلاعات فراوان است چون آمده و رفته و ثبت شده و نمی شود بهش دست زد در نتیجه بازی آقای هومن حاجی عبدالهی در نقشی از گذشته در تقابلی دلنشین با خانم بهار نوروز پور نماینده ای از امروز که هریک با زبان و اصطلاحات خود حرف می زنند به نحو باورپذیری بود. یادمان باشد تئاتر زنده است و بازیگر هر لحظه در معرض اشتباه اما آنشب از هومن حاجی عبدالهی بدون تپق، زبانی که کمی سخت تر از زبان روزمره بود را بازی کرد.اوج هنر سرکارخانم نوروزپور را در جایی که با تلفن حرف می زد می شد دید به راحتی نقش یک منشی بدقلق ،یک منشی لوس،یک منشی کار راه انداز را بازی کرد. نمایشنامه به خوبی وضعیت امروز جامعه ایران را به تصویر می کشد و به خوبی از صدای بازیگران استفاده شده که به سبک شدن دکوربندی و خلوت شدن تعداد بازیگران در صحنه کمک شایانی کرده بدون صدمه زدن به داستان. نمایش فلش بک جالبی به بازی بیسبال می زند به ما می گوید یکی توپ را پرت می کند یکی توپ را می زند یک عده دور زمین می دوند وداور یکی را برنده می کند و من هرگز نفهمیدم چرا؟ اما اگر قرار باشد دیالوگی به عنوان شاه دیالوگ انتخاب کنم(به سلیقه خودم) آن دیالوگی را انتخاب خواهم کرد که قرار شد در زندگی بعدی شخصیت یک پسر بچه باشد که می تواند یک دکتر یک مهندس و یا یک خلبان باشد و از منشی می پرسد : من چجور آدمی خواهم شد؟
منشی: هر آدمی که خودت بخوای!!!!!
در واقع امروزه من چگونه انسانی می شوم سوالیست که انگار در سیستم آموزشی ما گم شده برایمان مهم چکاره شدنه و نه چجور انسانی شدن وشایدم همین است ماندیم بی دوست*.
*برگرفته از دیالوگ شازده کوچولو با روباه
میترا و فرزاد این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید