نگاهی به نمایش «عند از مطالبه» با کارگردانی سامان خلیلیان
نقدِ هنرمندانهی منفعتطلبی
ایران تئاتر- حسین سینجلی: مخاطبِ ساکن پایتخت زمانی که برای دیدن نمایشی پا به سالن تئاتر میگذارد احتمالاً کلی دغدغه و دلمشغولی و اِسترس را هم با خود همراه دارد، ازاینرو کارِ کارگردانهای تئاتر که این روزها نمایشهای خود را در تهران اجرا میکنند بهمراتب سختتر از سایر همکارانش در دیگر شهرها است. درواقع اغراق نیست اگر بگوییم که کارگردان موفق، کارگردانی است که در همان ده، پانزده دقیقهی ابتدایی تماشاگر خود را به گوشه رینگ ببرد و تا سوت داور اجازه فرار به او ندهد؛ چراکه اگر جز این باشد بعید است آن اجرا حداقل در تهران موردتوجه مخاطب تئاتر بهطور گسترده قرار بگیرد. حالا اگر کارگردانی در چنین وضعی بخواهد نمایشی با محوریت جنگ و دفاع مقدس اجرا کند بیتردید سختیِ کارش دوچندان سختتر هم میشود. (دلایل این امر نیز تقریباً بر همه روشن است؛ کلیشههای تکراری، مستقیم گویی و...) بر اساس همین فرمول ساده اگر بخواهم نگاهی به جدیدترین اثر نمایشی سامان خلیلیان با عنوان «عند از مطالبه» که این روزها در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است، بی اندازم و نظری درباره این نمایش طرح کنم؛ اینکه «عند از مطالبه» از آن دست نمایشهایی است که حال آدمی
... دیدن ادامه ››
را خوب میکند.
1- سامان خلیلیان با گزینش درست و بجای نمایشنامه «عند از مطالبه» به قلم مرتضی شاه کرم گام اول را محکم برداشته است. احتمالاً او هم مثل اکثر کارگردانها نمایشنامههای متعددی را خوانده اما آنچه او را به این جمعبندی رسانده که اجرای «عند از مطالبه» میتواند برای مخاطب امروز تئاتر در تهران هم جذاب باشد، نشان از شناخت درست او هم از متن و هم از مخاطب دارد.
2- قاعدتاً شنیدن نام نمایش (عند از مطالبه) قطعاً همه مخاطبان این نمایش یاد همان عبارت معروف «عندالمطالبه»ای که درباره پرداخت مهریه است و همه شنیدهاند، میاندازد. اما فارغ از اینکه در دل اثر ارتباطی بین این دو هست یا نه، بیشک اما همه مخاطبان این اثر پس از تماشای آن درباره این موضوع میاندیشند که آیا سهم خود را بهعنوان یک هموطن در قبال مردمی که هستیشان در جنگ از بین رفت، ادا کردهاند یا نه؟ و البته این چیز کمی نیست و یک ناز شصت دارد.
3- کسانی که سامان خلیلیان را از نزدیک میشناسند بهخوبی میدانند که همواره نسبت به منطقهای که در آن رشد کرده و دوران کودکی و جوانیاش را گذرانده، بهشدت عرق دارد و واقعاً بعضی وقتها نمیتوانی دقیق بگویی که او بالاخره اهل خوزستان است یا ایلام؟ اهل کرمانشاه است یا کردستان؟ درواقع او را و دغدغههای او را در این چهار استان بهراحتی میتوانی پیدا کنی. اجرای «عند از مطالبه» به معنای واقعی کلمه یک ادای دین تئاتری و صادقانه به سرزمین مادری است.
4- بهشدت معتقدم که اگر خلیلیان در این نمایش از بازیگران چهره و شناختهشده استفاده میکرد، قطعاً بازیها به این حد یکدست از آب درنمیآمد. البته شاید حضور چهره ازنظر مالی میتوانست کمی درفروش تأثیر داشته باشد اما قطعاً از غنای هنری کار کم میکرد.
5- اما به نظرم مهمترین موفقیت سامان خلیلیان در اجرای «عند از مطالبه» پرداختن به مفهوم منفعتطلبی و انتقال آن به شکلی درست و منطقی است، آنهم بهدوراز هرگونه شعار دادن و درشتنمایی برای مخاطبی که خود بهشدت درگیر منفعتطلبی است. درواقع معتقدم نقدِ منفعتطلبی یکی از درونیترین مفاهیمی بود که در سرتاسر متن باشخصیتها همراه بود و این خصلت بدون آنکه خودشان متوجه باشند آنها را از همه خصائل انسانیشان مدام دور میکرد. به عبارتی پرداختن به مفهومی همچون منفعتطلبی علاوه بر اینکه موضوعی بهروز است بهطوریکه بهشدت انسان امروز جامعه ما را با خود درگیر کرده، در «عند از مطالبه» در قالبی کاملاً نمایشی به شکلی جدی و البته نقادانه در تیپهای مختلف اجتماعی نمود پیدا کرد، بیآنکه خود در پی منفعتی باشد. خلیلیان بهراحتی میتوانست این متن را با نگاهی منفعتطلبانه اجرا کند. او میتوانست با پررنگ کردن یکسری از نقدهای سطحی مثلاً نسبت به کمبود امکانات در استانهای مرزی و طرح یکسری شوخیها و متلکهای بهظاهر تند (همچون بعضی از نمایشها که این روزها روی صحنه هستند و با استفاده از چنین حربههای خود را بهعنوان یک منتقد و مصلح اجتماعی و همهچیزدان میخواهند به جامعه قالب کنند) باکمی پروپاگاندای رسانهای کلی تماشاگر برای کارش پایینتر از ونک ندیده را سالن قشقایی بیاورد اما او این سود و منفعت مقطعی را به اهمیت آنچه تئاترش در این اجرا عرضه کرده ترجیح داده است.