در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال hosseinsanj | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:14:58
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
hosseinsanj (hsayanjalih)
درباره نمایش دویل i
بعد از مدت ها یک تئاتر معقول و مطلوب تماشا کردم.
تماشای این نمایش رو به مخاطبان جدی تئاتر پیشنهاد میکنم.

کامنت تکمیلی: coming soon
پیشنهادهای پاییزی

#بونکر
#اکتینگ
#اپرای_مولوی

https://www.instagram.com/hosseinsanj/reel/DC_ML_aIxbs
امیر و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تنها حرفی که می توان زد!

https://www.instagram.com/hosseinsanj/reel/DCLxgYItj2d
خودزنی و ضدتبلیغ در تئاتر

https://www.instagram.com/hosseinsanj/reel/DAISaf3tz2W
hosseinsanj (hsayanjalih)
درباره نمایش اکتینگ i
تماشای این نمایش رو بخاطر متن اش به ویژه به علاقه مندان و عشاق بازیگری و تئاتر پیشنهاد می کنم و نه بیشتر.
hosseinsanj (hsayanjalih)
درباره نمایش آرت | ART i


یادداشتی به بهانه اجرای نمایش «آرت»:
کوشکجلالی و حضوری شبیه به یک معجزه بیمانند

یکم: محمد رحمانیان در نوزدهمین «شب کارگردان» که چندی پیش برگزار شد، در سخنانی کوتاه فعالیت تئاتری کوشکجلالی در ایران را به معجزه تشبیه کرد. فرهاد ناظرزاده نیز در افتتاحیه نمایش «آرت»، او را همردیف کیارستمی در سینما معرفی کرد.
با این فرض که این حرفها از روی تعارف نبوده است و این دو هنرمند نسبت به بارِ واژههایشان آگاه هستند، چنین تشبیهاتی میتواند کنجکاوی هر علاقهمندی را برای یافتن نشانههای آن در فعالیتهای کوشکجلالی برانگیزد.

برای افرادی که تئاتر را به صورت جدی دنبال میکنند و با کارنامه هنری کوشکجلالی آشنا ... دیدن ادامه ›› هستند، یافتن این نشانهها کار دشواری نیست. از جمله آنها میتوان به موفقیتهای متعدد او در کارگردانی و نمایشنامهنویسی در تئاتر کشور آلمان (آن هم به زبان آلمانی) در کنار اجرای نمایشهای فراموش نشدنی مثل «خدای کشتار»، «سیستم گرون هلم»، «جنون محض» و… در ایران اشاره کرد.

آثاری که در حالی روی صحنه رفتهاند که او نه تنها ساکن ایران نیست، بلکه مشکلات ناشی از وضعیت جسمیاش هم کارش در مقایسه با سایر همکارانش را چند برابر سختتر کرده و میکند.

علت اشاره ام اما به وضعیت جسمانی او به نظرم از این منظر لازم بود تا شاید بتوان به آن دسته از هنرمندان تئاتر که چند سالی است به دلایلی که همه درباره آنها بسیار شنیدهایم از فعالیت در حوزه دوری کرده و یا بسیار کم کار شدهاند، یادآوری کنیم، دلایلشان برای ادامه این شیوه خیلی قانع کننده نیست.

کاش آن دسته از کارگردانهایی که امروز به هر دلیلی شرایط کار در تئاتر را سخت میدانند، با نگاهی واقعبینانه و لحاظِ این نظر که جامعه به تئاتر نیاز دارد، نسبت به کم کاری و دوری از فعالیت تئاتری و شیوهای که در پیش گرفتهاند، یک بار دیگر بیاندیشند. چراکه تنها متضرر این شیوه کلیت تئاتر است و دیگر هیچ.

به عبارتی به جرئت میتوان گفت هم محمد رحمانیان و هم فرهاد ناظرزاده کرمانی درست گفتند. در یکی از دورههای سخت تولید و اجرای تئاتر در ایران، کوشکجلالی با شور و شوقی وصف ناشدنی در دو کشور و به دو زبان کار میکند، ورکشاپ برگزار میکند، نمایشنامه مینویسد و ترجمه میکند. این به نظر شبیه معجزه است.

دوم: یافتن اشاره های فوقالذکر میتواند به ما در انتخاب تماشای یک نمایش نیز کمک کند. به ویژه این روزها که با تحولات زیادی که در عرصه تبلیغات (در کل) و به تبع آن در تئاتر به وجود آمده، احتمال آنکه چیزی که در تبلیغات نشان داده میشود با واقعیت فاصله بسیاری داشته باشد، زیاد است.

برای یک تماشاگر تئاتر این روزها به واسطه اجرای تعداد زیادی نمایش در پایتخت، که متاسفانه با تمرین کم، یکی پس از دیگری روی صحنه رفته و به دست فراموشی سپرده میشوند، کار انتخاب یک نمایش برای تماشا از میان آثار روی صحنه در مقایسه با یکی دو دهه پیش اندکی دشوار شده است.

اما قطعا هستند آثاری قابل توصیه و پیشنهاد که برای تولیدشان زحمات زیادی کشیده میشود و مخاطبِ باهوش تئاتر به عنوان یکی از ارکانِ اصلی هنر نمایش، میتواند و باید با حضور در سالنهای تئاتر و به تماشا نشستن این آثار، از هنرمندانی که هنوز کیفیت برایشان مهمتر از فروش بالا به هر قیمت است، حمایت کند.

سوم: کوشکجلالی این روزها نمایش «آرت» نوشته یاسمینا رضا را در سالن ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است. اثری که نشانههای لازم برای متقاعد کردن مخاطب و حرکتش به سمت سالن نمایش را با خود همراه دارد.

در ابتدا میتوان به یاسمینا رضا که بیشک یکی از شناخته شدهترین نمایشنامهنویسهای معاصر فرانسوی است، اشاره کرد.نویسندهای که بین آثارش نمایشنامههای مهم و تاثیرگذاری مثلِ «خدای کشتار»، «هنر»، «گفتگوهای پس از خاکسپاری»و… را در کارنامهاش دارد.

پس از آن کارگردانی کوشک جلالی است. کارگردانی که پیش از شهرت در تئاتر ایران، در تئاتر آلمان به یک ستاره تبدیل شد و امروز در هر دو کشور جایگاه مشخصی در تئاتر برای خود پیدا کرده است.

و در آخر هم حضور عواملی است که پیش از این نیز با او کار کردهاند. قطعا این آشنایی و شناختِ کارگردان و عوامل نسبت به هم، یکی دیگر از نشانههای قابل توجه برای به تماشا نشستن این کار است.

https://platohonar.ir/project/%da%a9%d9%88%d8%b4%da%a9%d8%ac%d9%84%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%9b-%d8%b4%d8%a8%db%8c%d9%87-%d8%a8%d9%87-%db%8c%da%a9-%d9%85%d8%b9%d8%ac%d8%b2%d9%87-%d8%a8%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86%d9%86/
hosseins (hsayanjalih)
درباره نمایش خارشتر i
این خلاصه داستان رو هر کسی نوشته، انتخاب استانداردی برای جذب مخاطب!! کرده. از بس که موضوع به جریان واقعی جامعه نزدیکه.
hosseins (hsayanjalih)
درباره فیلم‌تئاتر پسران تاریخ i
کاش این امکان بود که حداکثر یک یا دو دقیقه از فیلم تئاتر هارو به شکل تیزر میشد تماشا کرد تا مخاطب قبل از خرید از وضع کیفی فیلمبرداری نمایش ها تا حدی مطلع و مطمئن بود.
چراکه متاسفانه هستند تئاتر های خوبی که غیلم تئاتر شان با کیفیت بسیار نازل تولید شده.
ممنون از همه ی تیوالی ها
منم بارها چنین تقاضایی رو هم در مورد نمایش ها و هم فیلم تاترها مطرح کردم ...اما بدلایل میهمی!!!! برای کارگردانان تاتر ایرانی تیزر(بمعنای واقعیش و نه فیلم کوتاهی با موضوعی مرتبط یا نمایش) خط قرمز هست ی مساله ناموسی ...حتی حاضرن تاتر از بین بره ولی تیزر نسازن!!
۰۳ دی ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا خوشحالم که این همه تماشاچی سوپر آوانگارد داریم که اینقدر خوب هنر رو میفهمن و از اثر الکنی تا این اندازه می تونن نقاط مثبت در بیارند. احتمالا اگر بر نظر علی ویلان، فرزاد جعغریان ومحمد ونائی که نوشته های بلندی هم در زیر این اطلاعیه داشتن بتازم بحثی شکل می گیره که خیلی انتهایی براش متصور نیستم. فقط نکاتی رو مشخص می کنم؛ دوستانی که اینقدر این از این نمایش خوشتون اومده و نهایتا انتقاداتتون رو با لحن" حالا اگه اونجاشم اینجوری بود بد نبود یا وقتش یه کوچولو زیاد بود" می نویسید آیا اثری که دیدید همچنی برخوردی با تئاتر و مخاطبش داره که شما در شمایل مامان های نگران از سرخورده شدن بچه به اون ایرادهاش رو می گید. موی خرس سیاه زخمی یک اثر به درد نخور است! اینکه کارگردان یا بازیگران چقدر زحمت کشیدن یا تلاش کردن برای من پشیزی ارزش نداره چون اون چیزی که در نهایت تولید شده اداست! اداست چون هیچ تجربه زیستی پشتش نیست! یا اگر هست سعی کرده خودش رو در لباس یک نوع آوانگاردیسم اروپایی پنهان کنه! اگر کمی تئاترهایی که در فضای اینترنت فیلمشون وجود داره رو ببینید متوجه این نکته می شید. نمی خوام انگ کپی بودن به اثر بزنم که این هم دمده شده اما تاثیرات از اوستر مایر به وضوح مشخصه کما اینکه تاثیرات مک دونا و کپی عین به عین موقعیت در نمایش سوراخ وجود داشت. رجوع شود به فیلم کوتاه six shooter و in bruges. فضای موی خرس... جابر رمضانی به نظر تصمیم گرفته با بازاریابی جهانی کاری بسازه که به مذاق جشنواره های اونور آبی خوش بیاد درحالی که شاید این کار در سینما منطقی باشه اما در تئاتر به شدت بیهودست چون مشخصا در جغرافیا محدوده و جدا از اون برای ارتباط مخاطب نیاز داره تا حرفی بزنه و اون حرف رو به شکلی بزنه که بتونه با نمایش ارتباط برقرار کنه. دوست بزرگواری که می گی زمان زیاده، زمان هیچ نمایشی زیاد نیست به شرط اینکه اثر بتونه ارتباط خودشو با مخاطب حفظ کنه. اگر این کار انجام نشه ده دقیقه هم برای یک نمایش زیاده. بازی حامد رسولی خوبه؟ باشه خوبه اما فکر کنم نباید دلیلش این باشه که صدای خرس که شبیه به سگ در اومده رو خوب در بیاره و این خوب بودن هم دلیلش احتمالا این نباید باشه که اون می تونه این صدا رو دربیاره و شما نه! در نهایت این بی معنا بودن فرم ها و ادا اصول هایی که ریشه ای در خود تولید کنندگان به خصوص نویسنده و کارگردان نداره یک دور بیهودست. جابر رمضانی در بهترین چیزی که خوب بوده به قهقرا بردن یک گروه بازیگری خوب بوده. من واقعا موندم که محمد علی محمدی می تونه اینقدر بد بازی کنه با وجود اینکه بازیگر بسیار با استعدادیه. در آخر هم به درد ... دیدن ادامه ›› دل یکی از دانشجو ها اشاره کنم: آقای رمضانی چرا به تالار مولوی ناخونک می زنی؟ مگه نرفتی تو تئاتر حرفه ای و سالن خصوصی اجرا کردی و پول هم در اوردی، مگه دوره دانشجوییت تمووم نشد؟ چرا به تالار مولوی که مال دانشجوهاست ناخونک می زنی؟.... (نقل عین به عین از جملات یک دانشجو)
رو راست باشیم دوستان، پیتر بروک می گه: اگر به تئاتری رفتید و با وجود همه تمجید ها یا تبلیغاتی که شده بود از اون اثر خوشتون نیومد بی خود سرتون رو تکون ندید و لبخند احمقانه نزنید، با خودتون روراست باشید و نگید شاید من به اندازه کافی اثر رو درک نکردم! شک نکنید در چنین شرایطی نمایش مشکل داره!... (نقل یه مزمون از کتاب فضای خالی) خلاصه که مرعوب نشید...
همه فرمایشات شما متین و نقدتون قابل احترام کما اینکه منم هیچی از کار نفهمیدم و در تعاریف دوستان هم به بیشترین چیزی که پرداخته شده ستایش خلاقیت و بازی های خوب فلانی و فلانی هست..
اما فرمایش اون دوست عزیز دانشجو رو درک نمیکنم! مشکل چیه که ایشون در سالن مولوی اجرا رفتند؟!
۲۴ دی ۱۳۹۷
@فرزاد جعفریان 1- همونطور که گفتید ما همدیگرو نمی شناسیم پس ذکر اسم شما صرفا یک مثاله برای اون چیزی که در ابتدا اشاره کردم.
2- خیلی به تیوال و ساختارش آشنا نیستم ولی قطعا دو پاراگراف نمی تونه "نقد" به حساب بیاد و انتخاب گزینه نقد کاربران لزوما موضع کلام من رو نشون میده و بهترین پیشنهاده این ساختار بوده برای نوشته من. شما همون کامنت حساب کن صحبت من رو.
3- اگر این بند 3 جسارت به شما حساب نمیشه باید بگم که مسئله چسبوندن برچسب نیست نظر شما و اشاره به اون یک مثاله. کما اینکه می تونستم بگم a ،b یا c. ما در دنیایی هستیم که همه چیز درسته، حق با شماست! به همین نسبت همه، همه چیز رو می دونند. نتیجه این میشه که راه گم میشه. اشاره می کنم به جمله ای از سخنرانی درست محسن نامجو : امروز هنرمند شدن دیگر هیچ فضیلت و استعدادی نمی خواهد... در تایید سطر بالا همین بس که منم برای اثبات حرفم به به یک فایل یک ساعته تصویری اشاره می کنم که همه دیدن و همه دربارش میدونن، جالبه! هر چند نمونه موردی "جابر رمضانی" ... دیدن ادامه ›› بی استعداد نیست اما ...
یه خبر خوب هم بدم که قراره کار حافظ اجرا بره. نکته جالب اینکه قراره سه سویه اجرا بشه! نمیدونم چقدر درمورد میزانسن و معماری صحنه و تاثیرش بر فضای اثر مطلعید اما اون کار با اون میزانسن و تاکیداتی که بر شکل صحنش داره امکان ندار بتونه سه سویه اجرا بشه. مگر اینکه هیچکدوم از مباحث مربوط به میزانسن ، معماری صحنه و سالن و ... برای کارگردان مهم نباشه، یا ندونه(که به نظر جابر میدونه) یا اینکه کاسب باشه!
۲۵ دی ۱۳۹۷
مرسی از توضیح
۲۵ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به نمایش «عند از مطالبه» با کارگردانی سامان خلیلیان

نقدِ هنرمندانه‌ی منفعت‌طلبی

ایران تئاتر- حسین سینجلی: مخاطبِ ساکن پایتخت زمانی که برای دیدن نمایشی پا به سالن تئاتر می‌گذارد احتمالاً کلی دغدغه‌ و دل‌مشغولی و اِسترس را هم با خود همراه دارد، ازاین‌رو کارِ کارگردان‌های تئاتر که این روزها نمایش‌های خود را در تهران اجرا می‌کنند به‌مراتب سخت‌تر از سایر همکارانش در دیگر شهرها است. درواقع اغراق نیست اگر بگوییم که کارگردان موفق، کارگردانی است که در همان ده، پانزده دقیقه‌ی ابتدایی تماشاگر خود را به گوشه رینگ ببرد و تا سوت داور اجازه فرار به او ندهد؛ چراکه اگر جز این باشد بعید است آن اجرا حداقل در تهران موردتوجه مخاطب تئاتر به‌طور گسترده قرار بگیرد. حالا اگر کارگردانی در چنین وضعی بخواهد نمایشی با محوریت جنگ و دفاع مقدس اجرا کند بی‌تردید سختیِ کارش دوچندان سخت‌تر هم می‌شود. (دلایل این امر نیز تقریباً بر همه روشن است؛ کلیشه‌های تکراری، مستقیم گویی و...) بر اساس همین فرمول ساده اگر بخواهم نگاهی به جدیدترین اثر نمایشی سامان خلیلیان با عنوان «عند از مطالبه» که این روزها در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است، بی اندازم و نظری درباره این نمایش طرح کنم؛ اینکه «عند از مطالبه» از آن دست نمایش‌هایی است که حال آدمی ... دیدن ادامه ›› را خوب می‌کند.

1- سامان خلیلیان با گزینش درست و بجای نمایشنامه «عند از مطالبه» به قلم مرتضی شاه کرم گام اول را محکم برداشته است. احتمالاً او هم مثل اکثر کارگردان‌ها نمایشنامه‌های متعددی را خوانده اما آنچه او را به این جمع‌بندی رسانده که اجرای «عند از مطالبه» می‌تواند برای مخاطب امروز تئاتر در تهران هم جذاب باشد، نشان از شناخت درست او هم از متن و هم از مخاطب دارد.

2- قاعدتاً شنیدن نام نمایش (عند از مطالبه) قطعاً همه مخاطبان این نمایش یاد همان عبارت معروف «عندالمطالبه»‌ای که درباره پرداخت مهریه است و همه شنیده‌اند، می‌اندازد. اما فارغ از اینکه در دل اثر ارتباطی بین این دو هست یا نه، بی‌شک اما همه مخاطبان این اثر پس از تماشای آن درباره این موضوع می‌اندیشند که آیا سهم خود را به‌عنوان یک هم‌وطن در قبال مردمی که هستی‌شان در جنگ از بین رفت، ادا کرده‌اند یا نه؟ و البته این چیز کمی نیست و یک ناز شصت دارد.

3- کسانی که سامان خلیلیان را از نزدیک می‌شناسند به‌خوبی می‌دانند که همواره نسبت به منطقه‌ای که در آن رشد کرده و دوران کودکی و جوانی‌اش را گذرانده، به‌شدت عرق دارد و واقعاً بعضی وقت‌ها نمی‌توانی دقیق بگویی که او بالاخره اهل خوزستان است یا ایلام؟ اهل کرمانشاه است یا کردستان؟ درواقع او را و دغدغه‌های او را در این چهار استان به‌راحتی می‌توانی پیدا کنی. اجرای «عند از مطالبه» به معنای واقعی کلمه یک ادای دین تئاتری و صادقانه به سرزمین مادری است.

4- به‌شدت معتقدم که اگر خلیلیان در این نمایش از بازیگران چهره و شناخته‌شده استفاده می‌کرد، قطعاً بازی‌ها به این حد یکدست از آب درنمی‌آمد. البته شاید حضور چهره ازنظر مالی می‌توانست کمی درفروش تأثیر داشته باشد اما قطعاً از غنای هنری کار کم می‌کرد.

5- اما به نظرم مهم‌ترین موفقیت سامان خلیلیان در اجرای «عند از مطالبه» پرداختن به مفهوم منفعت‌طلبی و انتقال آن به شکلی درست و منطقی است، آن‌هم به‌دوراز هرگونه شعار دادن و درشت‌نمایی برای مخاطبی که خود به‌شدت درگیر منفعت‌طلبی است. درواقع معتقدم نقدِ منفعت‌طلبی یکی از درونی‌ترین مفاهیمی بود که در سرتاسر متن باشخصیت‌ها همراه بود و این خصلت بدون آنکه خودشان متوجه باشند آن‌ها را از همه خصائل انسانی‌شان مدام دور می‌کرد. به عبارتی پرداختن به مفهومی همچون منفعت‌طلبی علاوه بر اینکه موضوعی به‌روز است به‌طوری‌که به‌شدت انسان امروز جامعه ما را با خود درگیر کرده، در «عند از مطالبه» در قالبی کاملاً نمایشی به شکلی جدی و البته نقادانه در تیپ‌های مختلف اجتماعی نمود پیدا کرد، بی‌آنکه خود در پی منفعتی باشد. خلیلیان به‌راحتی می‌توانست این متن را با نگاهی منفعت‌طلبانه اجرا کند. او می‌توانست با پررنگ کردن یکسری از نقدهای سطحی مثلاً نسبت به کمبود امکانات در استان‌های مرزی و طرح یکسری شوخی‌‌ها و متلک‌های به‌ظاهر تند (همچون بعضی از نمایش‌ها که این روزها روی صحنه هستند و با استفاده از چنین حربه‌های خود را به‌عنوان یک منتقد و مصلح اجتماعی و همه‌چیزدان می‌خواهند به جامعه قالب کنند) باکمی پروپاگاندای رسانه‌ای کلی تماشاگر برای کارش پایین‌تر از ونک ندیده را سالن قشقایی بیاورد اما او این سود و منفعت مقطعی را به اهمیت آنچه تئاترش در این اجرا عرضه کرده ترجیح داده است.
hosseins (hsayanjalih)
درباره نمایش شپش i
نگاهی به نمایش «شپش» جدیدترین اثر نمایشی کوروش نریمانی
ستاره‌ها عجله کنید، «شپش» ‌ها رسیدند

ایران تئاتر- حسین سینجلی: به نظرم حدود چهار یا پنج سال پیش بود که به بهانه بازتولید یکی از نمایش‌های کوروش نریمانی، در مطلبی درباره او و جایگاهش در تئاتر از عبارت «سوپراستار تئاتر ایران» استفاده کردم. عبارتی که بعضی آن را اغراق‌آمیز و حتی غیرمنطقی می‌دانستند، اما امروز تقریبا مطمئن شدم که نه تنها آن عبارت اغراق‌آمیز نبوده که اجرای نمایش «شپش» در تئاتر مستقل تهران، مُهر تاییدی بر آن گفته است.
پیش از هر چیز لازم می‌دانم به نکته‌ای اشاره کنم و آن اینکه سال‌هاست بواسطه شغلم این شانس را داشتم که به طور میانگین در طول هفته به تماشای دو و چه بسا بیشتر از دو نمایش بنشینم. هرچه می‌خواهید نام آن را بگذارید اما با اینکه تعداد تئاترهایی که اگر من کاره‌ای بودم به این راحتی‌ها مجوز اجرای عمومی به آنها نمی‌دادم در مقایسه با تئاترهایی که برای تولیدشان وقت، انرژی و تلاشی صادقانه گذاشته شده، بسیار کمتر است اما هنوز دچار تئاترزدگی نشدم. خودمانی‌تر اینکه اگر در طول سال یکی، دو نمایش اجرا شود که به معنای واقعی کلمه حالم را از جمیع جهات خوب کند و بتواند کاری کند که مثل سال‌هایی که جوان‌تر بودم، نفهمم مسیر سالن نمایش تا خانه را پای پیاده چگونه طی کردم برای من کافی‌ست که دست از تماشای تئاتر برندارم.
برگردیم به ماجرای نمایش «شپش» نمایش تازه‌ی ... دیدن ادامه ›› کوروش نریمانی که این روزها در سالن تئاتر مستقل تهران روی صحنه است.
قرار بود در دومین روز اجرای این اثر به تماشای آن بنشینم اما حواس پرتی یکی از دوستان، برنامه‌ریزی‌ام را بهم ریخت تا اینکه چند روز پیش خیلی اتفاقی مقابل تئاتر مستقل تهران کوروش نریمانی را دیدم که با دو نفر مشغول گپ‌وگفت بود. اضافه شدن به آن‌ها، یک سلام و احوالپرسی فشرده و ده دقیقه بعد از آن در حالی‌که موبایلم را خاموش کرده بودم به تماشای جدیدترین اثر این کارگردان و نمایشنامه‌نویس مطرح و شناخته شده تئاتر کشورمان نشستم. اثری که حاصل یک کارگاه تقریبا یک ساله با نزدیک به 25 بازیگری بود که همگی برای نخستین بار در مقام بازیگر تئاتر در یک اثر حرفه‌ای روی صحنه می‌رفتند. چراکه برای کسانی‌که با کارنامه کاری کوروش نریمانی آشنا هستند می‌دانند که تقریبا در تمام کارهای پیشین‌اش تعداد زیادی از بازیگران مطرح و کاربلد تئاتر حضور داشتند و در قدم اول این خود جای تامل بسیار دارد.

- یکم: لطفا کفران نعمت نکنید: تئاتر مستقل تهران تا اینجای کار برای برگزاری «کارگاه بازیگری کمدی خلاق» با هدایت کوروش نریمانی نمره قبولی را گرفته است. در شهری که هر روز آگهی برگزاری ده‌ها ورک‌شاپ کوتاه مدت و بلندمدت با انواع و اقسام وعده‌های عجیب و غریب و نام‌های آشنا و کمی آشنا و بعضا ناآشنا در فضای مجازی و غیرمجازی آنقدر ریخته که نگو و نپرس و کسی هم انگار قرار نیست سروسامانی به آنها بدهد، همین که مسئولان این تئاتر خصوصی محصول کارگاه خود را برای عموم اجرا می‌کنند، یعنی پای وعده‌ای که داده‌اند ایستاده‌اند. اما نکته‌ای که همین جا باید به آن اشاره کنم اینست که به همان نسبت که حاصل یک کارگاه آموزشی می‌تواند چیزی بیشتر از آنچه این روزها بسیار می‌بینم نباشد، گاهی نیز ممکن است حاصل آن مثل روییدن گل در کویر، چنان تعجب‌برانگیز و موفقیت‌آمیز باشد که بتوان بسیاری کارهای دیگر را تنها برای پرداختن و معرفی این دستاورد مهم به دیگران و جامعه هنری حداقل برای مدتی کنار گذاشت. خودمانی‌تر اینکه به نظرم نتیجه کارگاه بازیگری کمدی خلاق که به اجرای عمومی نمایشی با نام «شپش» ختم شده، بقدری اتفاق منحصربفردی در تئاتر ما به حساب می‌آید که ضروری است مسئولان این سالن که خود از اهالی تئاتر هستند، به این اثر نگاهی متفاوت داشته باشند و مثل سایر اجراهایی که در طول سال با 14، 15 اجرا می‌آیند و می‌روند و نهایتا به جز معدود افرادی در یاد کسی نیز نمی‌مانند، به آن نگاه نکنند. از سویی دیگر برای سالن تئاتر مستقل تهران بعنوان یکی از سالن‌‌های موفق تئاتر خصوصی الان بهترین فرصت است که وجه تمایز خود را بعنوان یک کمپانی هنری و نه یک کمپانی تجاری به رخ بکشد و فرصت تماشای «شپش» را تا مادامی که تماشاگر دارد برای آن فراهم سازد. مخلص کلام در این‌باره اینکه قطعا 18 اجرا برای اثری مثل «شپش» چیزی جز کفران نعمت و به نوعی هدر دادن سرمایه (مادی و معنوی) نیست. ضمنا با توجه به اینکه خوشبختانه بازیگران این نمایش هیچکدام از ستاره‌‌های مشهور نیستند، پس از بهانه‌هایی مثلا اینکه فلان بازیگر باید در فلان زمان سر فیلمبرداری باشد و از این حرف‌ها هم خبری نیست.

- دوم: ستاره‌ها عجله کنید، «شپش» ‌ها رسیدند: بی‌شک در شرایطی که هر شب بیش از یکصد نمایش (منهای تئاترهای کمدی موزیکال موسوم به تئاتر آزاد) در سطح شهر تهران روی صحنه می‌رود و با توجه به اشتیاق و علاقه فراوانی که عامه مردم برای از نزدیک مواجه شدن و دیدن بازیگران شناخته شده و مطرح دارند شرایط اجراها به سمتی رفته که معمولا در اکثر آثاری که روی صحنه هستند حداقل یک و بعضا چند بازیگر به قول معروف چهره حضور دارد. بعبارتی شرایط به شکلی شده که گویی چنانچه هر گروه اجرایی تئاتر بتواند تعداد بیشتری از این چهره‌ها یا ستاره‌ها را برای بازی در نمایشی متقاعد کند و با آنها برای بازی به توافق برسد حداقل در مقایسه با دیگر گروه‌ها نگرانی کمتری برای فروش بلیت‌هایش دارد. هر چند بسیار مواردی هم بوده که نمایش‌هایی با داشتن چند بازیگر شناخته شده و مطرح باز در فروش موفق نبوده. این نکته را از این باب مطرح کردم تا بگویم بعضی اوقات هم می‌شود که در نمایشی هیچ بازیگر چهره‌ای وجود نداشته باشد اما مثلا اگر یک فرد غیرایرانی کار را ببیند به احتمال زیاد تصور می‌کند که تمام بازیگران آن نمایش از ستارگان بازیگری ما هستند و باور نخواهد کرد که همگی آنها برای اولین بار است که روی صحنه می‌روند. بی‌تعارف باید بگویم که بازی‌ها در نمایش «شپش» همگی درخشان است. همه بازیگران چه در لحظاتی که به تنهایی روی سن هستند و چه در لحظاتی که به صورت جمعی روی سن هستند، همگی تنها و تنها تمرکزشان بر نقش‌های خود است و هیچ برتری جویی و تلاشی برای بیشتر دیده شدن در میان آنها وجود ندارد. در حالی‌که در بسیاری از نمایش‌هایی که بازیگران مطرح حضور دارند این مسئله که می‌تواند با کارگردانی درست برطرف بشود بقدری پررنگ است که بعضا بازی بازیگر ستاره نه تنها همانند همیشه دیده نمی‌شود که حتی به دلیل این اختلاف، به کار لطمه‌های متعددی نیز وارد می‌شود. ویژگی دیگر بازیگران نمایش «شپش» نیز البته اعتماد به نفس درست و منطقی آنها برای بازی در لحظاتی است که باید خود را به تماشاگر اثبات کنند و به قولی حداکثر تاثیر را بر مخاطب بگذارند. آنها چنان از نظر بیان و بدن آماده و به قولی رُل خود را درآورده‌‌اند که تنها وجود قراردادی تحت عنوان تئاتر می‌تواند تماشاگر را متقاعد کند که شاید این شخصیت‌ها بعضا حتی وجود نداشته باشند و چنین اعمالی نیز در واقعیت اتفاق نیفتاده باشد. چیزی که به جز با تمرین و تمرین و تمرین نمی‌توان به آن رسید. مخلص کلام با توجه به اینکه بازیگران نمایش «شپش» حاصل کارگاه بازیگری کمدی خلاق با سرپرستی کوروش نریمانی هستند، می‌توان گفت که نریمانی امروز می‌تواند این ادعا را داشته باشد که در زمینه تبدیل یک فرد علاقه‌مند به بازیگری به یک بازیگر کاربلد و حرفه‌ای به متدی منحصربفرد دست پیدا کرده و چه بسا در سطح وسیع‌تری بتوان بعنوان یک شیوه آموزش از آن استفاده کرد.

سوم: تا می‌توانید چخوف بخوانید: نمایش «شپش» آنطور که در بروشور آن نیز آمده با نگاهی آزاد و کارگاهی به آثار انتشار یافته از چخوف و سایر آثار اقتباسی از داستان‌های کوتاه او، نوشته شده است. اما آنچه متن «شپش» را به نظرم بسیار متفاوت و قابل تامل می‌کند یافتن شخصیت‌ها و روایتی از زندگانی آدم‌هایی است که به شدت برای همه ما آشنا هستند. ریتم بالای شوخی‌ها و تعدد موضوعات مهمی که شاید در آثار کلاسیک برای هر یک از آنها یک نمایشنامه چند صد صفحه‌ای نوشته می‌شد، همچون؛ مذهب، زندگی، مرگ، تربیت فرزندان، ارتباط والدین با هم، عدم تحمل توهین، رفتارهای ناپسند جمعی انسان‌ها و عادی شدن ناهنجارها در اجتماع، حرکت‌های اجتماعی و لذت بردن‌های دسته جمعی، نشنیدن حرف‌های دیگران، اعتراف به اشتباه کردن، حیوان آزاری، افراط و تفریط، غرق شدن در موضوعات سطحی، عادی شدن ضدفرهنگ‌هایی که در جامعه به امری عادی تبدیل شده و سکوت جمعی در برابر آنها (خفه میشم با 3 روبل در کنار دریا) و... که در این اثر بعضا در حد چند کلمه و نهایتا دو، سه جمله به آنها به درست‌ترین شکل ممکن اشاره می‌شود، از همان ابتدای نمایش تماشاگر را گوشه‌ی رینگ می‌گذارد، البته گوشه‌ی رینگی دوست داشتنی! یعنی دوست نداری بازیگران استراحت کنند و دوست داری همان گوشه‌ی رینگ بمانی و شخصیت‌های «شپش» همنیطور پشت هم به سراغت بیایند. دلت برای تک‌تک‌شان تنگ می‌شود چراکه آنها هر یک قسمتی از وجود تو و جامعه‌ای که در آن نفس می‌کشی را بدون هیچ تعارف و پرده‌پوشی جلوی چشمت می‌آورند. حرف‌هایی که شاید سال‌ها در گلویت بوده و حالا از زبان این اشخاص تازه خلق شده می‌شنوی. گویی از اینکه آنها پشت سر هم این همه واقعیتِ تلخ را با تو در میان می‌گذازند ترسی نداری و کمدی ویژه این اثر آن همه تلخی را نیز برات دوست داشتنی کرده. گویی با آغاز اجرا، وقتی مسلسل «شپش»ها تا پایان نمایش یکریز به تو شلیک می‌کنند، تو در مقام تماشاگر دوست داری گلوله بخوری. حس عجیبی دارد که ندانی و شک ‌کنی که آیا عکس‌العمل‌ات نسبت به آنچه دیده‌ و شنیده‌ای بجا بوده یا نه! اما فرصت فکر کردن نداری، چراکه اگر بخواهی معطل بمانی لذت گلوله بعدی متن را از دست داده‌ای. این همه را در داستان یک خطی «شپش» جمع کنید که در بروشور آمده: «کمدی شپش، قصه مردی مفلوک و کارمندی دون پایه است که قصد می‌کند در زندگی پسر نابغه‌ی تازه بالغ‌اش، نقش مؤثر پدرانه داشته باشد، اما سیر اتفاقات خیلی سطحی و کوچک، او را تا مرگ و نیستی پیش می‌برد...». راستش با دیدن «شپش» هم حالم خوب شد و هم کلی آموختم. مطمئنم دانشجویان نمایشنامه‌نویسی و کسانی که با چخوف و آثارش آشنا هستند از دیدن نمایش «شپش» بُهت زده می‌شوند و اگر کمی با وسواس و دقیق باشند می‌توانند درک کنند که چگونه نریمانی یه این شیوه خلاقانه و کمدیِ ظریف دست پیدا کرده و قطعا از این پس نگاه‌شان به هر متن و کتابی که می‌خوانند متفاوت‌تر از قبل خواهد بود.

چهارم: یک حضور و یک نظر را جدی بگیرید: یکی از اتفاق‌هایی که چند سالی‌ست در تئاتر ما به سنتی معمول تبدیل شده حضور هنرمندان مطرح و شناخته شده برای افتتاح یک اثر نمایشی در نخستین روز اجرای عمومی آنهاست. صرفه نظر از اینکه یکسری مشتریان دائمی و همیشگی این مراسم‌ها هستند و یکسری هم اصولا به هیچ وجه در این‌جور مراسم‌ها شرکت نمی‌کنند؛ هستند هنرمندانی که آگاهانه انتخاب می‌کنند. بی‌شک حضور دکتر علی رفیعی کارگردان مطرح و پیشکسوت تئاتر کشورمان که نیازی به معرفی ندارد برای افتتاح نمایش «شپش» نکته‌ای است که نباید آن را دست کم گرفت. چراکه آنها که دکتر رفیعی را می‌شناسند می‌دانند که اهل هنر است و تا از اتفاقی مطمئن نباشد به حضور در چنین مراسم‌هایی تن نمی‌دهد، پس این حضور را باید جدی گرفت.
نکته دیگر اینکه بسیاری از بازیگران تئاتر هستند که پس از دیدن آثار همکاران خود معمولا به درخواست روابط عمومی نمایش‌ها چند خطی آن هم به تمجید و تعریف از اثر می‌نویسند و گروه اجرایی نیز احتمالا حداکثر استفاده تبلیغاتی را از آن می‌برد. حالا کاری نداریم که برخلاف انتظار، سالن تئاتر مستقل تهران خیلی برای این اتفاق منحصربفرد تئاتری که در محدوده‌شان روی داده اطلاع‌رسانی ویژه‌ای نکردند، اما به نظرم بعضی از نظرها را باید جدی‌تر گرفت، از جمله نظری که فرهاد اصلانی بازیگر مطرح تئاتر و سینمای کشورمان درباره این نمایش نوشته است. به همین روی بد ندیدم مطلبم را با یادآوری متن فرهاد اصلانی که پس از تماشای نمایش «شپش» در صفحه اینستاگرامش نوشته به پایان برسانم. اصلانی درباره این نمایش نوشته: «در شرایط سختی که از لحاظ معیشتی به مردم تحمیل شده نوشتن در مورد هر چیزی کاری‌ست سخت و طاقت فرسا چه برسد به تئاتر و سینما. اما راستش دیروز عصر بعد از دیدن نمایش «شپش» به نویسندگی و کارگردانی کوروش نریمانی عزیز به شدت هیجان زده شدم و همه شب رو تا الان به کارش فکر کردم. احساسات زیادی من رو درگیر خودش کرده هم خجالت زده‌ام و هم امیدوار و هم شگفت‌زده. خجالت‌زده‌ام چون اکثر ماها در این شرایط تنها کارمون غر زدن و نا امیدیه ولی کوروش برعکس بسیاری از ما خلاف جریان شنا کرده و به جای غُر زدن کاری کرده کارستان با تعدادی هنرجوی مشتاق بازیگری که شاید قرار بوده فقط کلاسی رو در مورد مبانی بازیگری برگزار کنند با ده ماه زمان و کارِ کارگاهی و سر و کله زدن با این جوون‌ها بدون چشم داشت مالی گوهر وجود هر کدوم از این بچه‌ها رو بیرون کشیده طوری که هر کدوم از اونها روی صحنه می‌درخشند و ما رو به وجد می‌آورند. اما امیدواریم به خاطر بودن و سخت کوشی آدم‌های نازنینیه مثل کوروش نریمانی که هنوز هستن و باعث میشن ما در این آشفته بازار به جای تعقیب نرخ سکه و دلار کمی نفس بکشیم و بریم به دیدن تئاتر و تحت تاثیر جادوی دیالوگ قرار بگیریم چیزی که ما در این فرهنگ به شدت فقدانش رو داریم چرا که همواره همه دارن مونولوگ میگن. و اما شگفت زده‌ام به خاطر این خوانش جدید از کارهای چخوف اتفاقی که باعث میشه دوباره وسوسه بشی و شروع کنی به خوندن نمایش‌ها و داستان‌های چخوف به شدت به کوروش نریمانی و گروهش تبریک میگم و بهترین آرزوها رو براشون دارم.»
›› تا ۲ پاسخ


حسین حاتمی، فروغ پروانه، محمدحسین قاسمی و hosseins این را پاسخ داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تماشای این نمایش رو به شدت به همه علاقه مندان تئاتر توصیه می کنم. این نمایش از جمیع جهات کار قابل توجهی هست و کاش می شد بیشتر روی صحنه باشد.
عاطفه گندم آبادی و مریم زارعی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
hosseins (hsayanjalih)
درباره نمایش کرنیتز i
من دیشب به دعوت یکی از دوستانم نمایش کرنیتز را دیدم. واقعا به گروه اجرایی بابت انرژی و تلاش عاشقانه شان که از تئاتر نشات میگیره و البته اجرای خوبشون بی اغراق تبریک میگم.
هر چند به نظرم اگه در یک سالن بزرگتر این کار اجرا میشد خیلی بهتر دیده می شد و فضای کم سالن در مجموع به نفع کار تموم نشده. ولی نکته دوم و مهم تر اینه که به نظرم هیچ کدوم از خانم ها و آقایان افاده ای تازه به دوران رسیده و کمی تا قسمتی مشهور تئاتر، عمرا بتونن 10 دقیقه مثل بازیگرای این گروه کار کنن.
اونایی که طنز و کمدی غیر ایرانی رو دوست دارن و باهاش حال می کنن قطعا بیشتر از این نمایش خوششون میاد.
hosseins (hsayanjalih)
درباره نمایش من ... i
یک نمایش فراموش نشدنی
hosseins (hsayanjalih)
درباره نمایش جنگا i
به دو دلیل مشخص تماشای نمایش "جنگا" رو نباید از دست داد:
یک- قصه سر راست و منطقی بدون حرف های روشنفکرمابانه.
دو- حضور دو بازیگر شناخته شده و کاربلد که چندین سال نقش آفرینی روی صحنه را در کارنامه خود دارند.
مریم زارعی و امیرمسعود فدائی این را خواندند
فرانک پارسا و محمد رحمانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نخستین اجرای نمایش «من...» به شهدای آتش‌نشان تقدیم شد؛

غوغای «من...» در پردیس تئاتر تهران

دور جدید اجرای نمایش «من...» با طراحی و کارگردانی فرهاد تجویدی و استقبال کم‌نظیر دوستداران تئاتر در سالن اصلی پردیس تئاتر تهران آغاز شد.

به گزارش روابط عمومی نمایش؛ دور تازه‌ اجرای نمایش «من...» با طراحی و کارگردانی فرهاد تجویدی و نقش‌آفرینی بیش از 80 بایگر، همزمان با آغاز به کار رسمی پردیس تئاتر تهران در سالن اصلی این مجموعه ... دیدن ادامه ›› روی صحنه رفت.
نمایش «من...» نوشته مشترک حمید ورد و فرهاد تجویدی، داستان افراد جوانی است در یک کلاس بازیگری که در غیاب مدرس خود، ایده‌ها و دغدغه‌های خود را مقابل تماشاگران به نمایش درمی‌آورند و هر یک در منیت اثری که تولید کرده گرفتار می‌شوند. این خود عامل تفرقه و آشوبی در جمع می‌شود و «من» ‌ها جای خود را به رسیدن به نقطه نظری مشترک می‌دهد.
«من...» به عنوان اثر برگزیده دومین جشنواره تئاتر شهر و اثری که اجرای آن مورد توجه بسیاری از اساتید برجسته و منتقدان تئاتر قرار گرفته، روایت متفاوتی است از زندگی مردمان شهر و رفتار اجتماعی آن‌ها در برابر یکدیگر است و تضاد رفتاری اشخاص جامعه در چند تابلو نمایشی را نشان می‌دهد. شیوه اجرایی این نمایش تلفیقی و مدرن که مبتنی بر بدن و حرکت گروهی است با تصویرسازی هیجانی یک نوع وضعیت مطلوب انسانی را تجسم می‌کند.
این نمایش که پیش از این با گروهی متشکل از 30 بازیگر در تالار محراب و همچین در بخش بین‌الملل جشنواره تئاتر فجر اجرا شده، در این اجرا با گروهی متشکل از بیش از 80 بازیگر، به مدت یک ماه، در سالن اصلی پردیس تئاتر تهران میزبان دوستداران تئاتر خواهد بود.
نمایش «من...» که نخستین اجرای آن در سالن اصلی پردیس تئاتر تهران به شهدای آتش‌نشان تقدیم شد، از روز یکشنبه 17 بهمن‌ماه لغایت 17 اسفندماه به مدت یک ماه، هر روز ساعت 19 روی صحنه می‌رود.
علاقه‌مندان به تماشای این نمایش می‌توانند جهت رزرو و خرید بلیط به سایت تیوال و یا به صورت حضوری به گیشه پردیس تئاتر تهران به آدرس اتوبان امام علی جنوبی، خروجی شهید محلاتی (به سمت شرق)، خیابان شهید شاه‌آبادی جنوبی، بعد از میدان مالک اشتر، خیابان شهید بقایی، جنب فرهنگسرای خاوران مراجعه نمایند.
کوروش سلیمانی و سینا ییلاق‌‌بیگی در گفتگو با هنرمند از نمایش‌های خود گفتند؛

میزبانی سنگلج از کمدی‌های "ناگهان پیت حلبی" و "اندر حکایت ببری خان..."

http://honarmandonline.ir/%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-25-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%87-%DB%B1/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7/4/
نخستین همایش اقتصاد هنر در بخش خصوصی برگزار می‌شود؛

اهداء تندیس ˝نقطه زرین˝ و هنر کارت به هنرمندان برگزیده هنر

نخستین جشن سالیانه تعاونی هنرمندان معاصر پارس و همایش اقتصاد هنر در بخش خصوصی، با حضور چهره‌های شناخته شده و مطرح فرهنگی و هنری و مقامات بلندپایه کشوری، روز سه‌شنبه 11 اسفندماه جاری در هتل بزرگ لاله تهران برگزار می‌شود.

http://honaronline.ir/Pages/News-68653.aspx