در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حاء. الف درباره نمایش سیزیف: امشب برای بار دوم به تماشای این کار نشستم و دلم نیامد تجربه‌ام را برای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:10:43
امشب برای بار دوم به تماشای این کار نشستم و دلم نیامد تجربه‌ام را برای شما بیان نکنم.
.
من در اجرای اول فقط در حد یک یا دو جمله با نمایشنامه‌ی اتوبوسی به نام هوس و کلفت‌ها آشنا بودم (و البته اگر پست قبلی‌ام را بخوانید، با همان میزان اطلاعات هم کلی از این کار مشعوف شده بودم)؛ اما این بار قبل از کار کمی وقت گذاشتم و فیلم اتوبوسی به نام هوس را دیدم، و نگاهی هم به نمایشنامه‌ی کلفت‌ها انداختم. باید برایتان بگویم که دیگر از آن سردرگمی و انتظار برای صحنه‌های آخر خبری نبود و از همان اول لذت وافر بردم! دیگر با تغییر شخصیت‌های "او" گیج نشدم، و دیگر نیازی به مونولوگ گیرا و درعین حال مشکل‌گشای "او" نداشتم، برایم شبیه بازی پازل شد و برای همین تازه فهمیدم هر دیالوگی چقدر به‌جا و درست است! این بار چقدر "خواهش می‌کنم بلند نشین، من فقط دارم رد میشم" بیشتر به آدم می‌چسبد!*
من نام تاثیر جانبی این کار که باعث شد من با یکی دو کار شاهکار دنیا آشناتر شوم را می‌گذارم ترویج فرهنگ، و از آن لذت میبرم؛ حالا ممکن است شما با نمایشی که لذت مضاعف بردن از آن (تاکید می‌کنم مضاعف، چرا که بدون دانستن این موارد هم المان‌های کافی برای حظ بردن از این کار موجود هست!) اندکی پیش نیاز دارد خوشتان نیاید، که اینجا دیگر بحث سلیقه‌ای است.
از بازی هردو بازیگر هم که برایتان نگویم که عالی که بود هیچ، نسبت به اجراهای اول حتی پخته تر هم شده و مجموعه‌ی بی‌نظیری از بلانش و میچل و ... دیدن ادامه ›› استلا و استنلی و کلر و سولانژ داریم، که حاصل زایمان‌هایی سخت هستند، و البته بهترین واژه برای بازی‌هایشان شاید "بی محابا" باشد، برای توصیف وقتی که ما مدام نگرانیم که پای اسماعیل روی قیچی نرود، و مهدخت از روی دیوار نیفتد، و شمع آخرسر کار دست کسی ندهد، و اینها انگار اصلا به چشمشان هم نمی‌آید...
در پست قبلی غر کوچکی زده بودم که چرا نور کمی سربه هوا بود، که به نظرم به خاطر اجراهای اول بود، این بار حتی نور و موسیقی هم در قامت کار درآمده بود و عیش‌مان را تکمیل کردند.
.
پانوشت۱: در هر سه باری که این دیالوگ (*) در فیلم‌ و نمایش‌نامه گفته می‌شود، به زعم من البته، جایی است که جنون گوینده برای سایرین آشکار شده و او با گم‌گشتگی خود روبه رو شده.
پانوشت۲: #مافیا #مزدور #چند_گرفتی_تبلیغ_کنی؟
دستمزد مزدوری در این کار غیر قابل توصیفه، یک حال عجیب غریب گیج داغون خوب که فقط هر 100 سال یک بار نصیبتون می شه !
از طرف یک مزدور سیزیفی :)
۱۹ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید