در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فراهانی درباره نمایش مردی به نام اوهه: نگاهی به نمایشنامه مردی به نام اوهه رضا آشفته اسلاومیر مروژک، نم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:52:57
نگاهی به نمایشنامه مردی به نام اوهه

رضا آشفته
اسلاومیر مروژک، نمایشنامه نویس لهستانى در ایران از جمله چهره هاى شناخته شده نمایشنامه نویسى است. او از سال ۱۹۵۸ و با نمایشنامه پلیس مطرح مى شود و نمایشنامه «شهادت پیوتر اوهه» دومین اثر او است.
مروژک از سال ۱۹۶۳ از لهستان مهاجرت مى کند و در غربت به انتقاد از وضعیت نظام هاى بسته دیکتاتورى مى پردازد. هر چند به دلیل همین دیدگاه انتقادى در زمان حضورش در لهستان هیچ گاه این فرصت را به او و نمایشنامه هایش ندادند، تا با اجراى آنها در کشور خودش مطرح شود. البته او با کاریکاتور و داستان هاى طنز پیش از نمایشنامه هایش در لهستان مطرح شده بود، اما نمایشنامه هایش- پلیس، شهادت پیوتر اوهه، بوقلمون، بر پهنه دریا، کارول، استریپ تیز، مصائب یک پرورش دهنده سگ، تفریح، شب سحرآمیز- در آنجا نوشته و اجرا نمى شوند. بنابراین او در غربت ایتالیا، فرانسه و مکزیک متن هاى زیادى را خلق مى کند که به زبان هاى زنده دنیا ترجمه و به صحنه آورده ... دیدن ادامه ›› مى شود.
مروژک در «شهادت پیوتر اوهه» یک موقعیت غیرعادى را ایجاد مى کند، که در آن با آمدن ببرى به آپارتمان اوهه نظم موجود برهم مى ریزد و عده اى آدم منفعت طلب و سوءاستفاده چى مى آیند تا در پایان زمینه را براى قربانى شدن اوهه فراهم سازند.
اوهه به عنوان شهروند وابسته به قوانین رایج چاره اى ندارد که هیچ اراده اى براى تغییر اوضاع نداشته باشد و آنگونه رفتارى را در وضعیت فعلى داشته باشد که دیگران از او مى خواهند یا به عبارت بهتر بر او تحمیل مى کنند. در پایان هم با حماقت به حمام مى رود تا به جاى ببر - که احتمالاً اثرى از آن نیست- قربانى عیاشى هاى مهاراجه هندى شود!
مروژک در یک فضاى فانتزى و غیررئال به همه چیز سر و سامان مى دهد. البته از همان آغاز پیداست که نمى توان موقعیت را باور داشت، و به تدریج همه چیز در یک فضاى ذهنى باور پذیر مى شود. براى آنکه ورود یک ببر به حمام آپارتمانى در شهر غیرممکن مى نماید، اما همین که آدم ها مى آیند و مى روند، آن وقت مى توان به این باور محکم رسید که ببر که سهل است، در آنجا ورود اژدها و هر هیولاى دیگرى نیز ممکن مى نماید. البته منطق فانتزى هم مى طلبد که در یک فضاى غیرعادى همه چیز باور پذیر بشود، و این باورپذیرى نیز هر چه به سختى صورت بگیرد، از استحکام بیشترى برخوردار خواهد بود. بنابراین موقعیت «شهادت پیوتر اوهه» کاملاً سهل و ممتنع مى نماید؛ یعنى در ظاهر همه چیز پیش پا افتاده به نظر مى آید و در باطن امر پیچیده و شگفت در حال وقوع است. مگر مى شود در خانه اى به روى این همه آدم- کارمند، مامور مالیات، مدیر سیرک، منشى وزیر امور خارجه، شکارچى پیر، مهاراجه، مرد دانشمند و... باز باشد که همه به دلخواه بیایند و بروند، و از آن بدتر اینکه اوهه تن به شهادت احمقانه بدهد. او چرا باید خود را قربانى کند؟ در صورتى که همه این چیز ها پذیرفتنى است. براى آنکه معنایى در پس خود دارند که به غیر معمول شدن موقعیت دلالت دارند. براى آنکه دیگر در این موقعیت هیچ کس نقش یک آدم معمولى را ندارد، بلکه هر یک مظهر آرمان هاى نظام دیکتاتورى است. شاید هم حذف یا نبودن ببر نیز بر این نکته دلالت بکند که نوعى توهم جمعى بر این نکته دلالت دارد که حالا باید همه مطیع چشم و گوش بسته جریانات تحمیل شده از سوى جامعه باشند. نویسنده زمانى «شهادت پیوتر اوهه» را مى نویسد که در لهستان و با قواعد بسته و با نظام کمونیستى زندگى مى کرده است. او چنان تصویر ظریف و کاریکاتورگونه اى از شهروندان مى سازد، تا به منطقى فانتزیک ناگفته هاى بسیارى قابل درک و رویت شود. او با درایت و تیزهوشى خط و خطوط قرمز را کنار مى زند تا با فرهیختگى غیرقابل انکارى به انتقاد از دنیاى پیرامونش بپردازد و زیباتر اینجاست که دست به دامان شعار و سیاست زدگى نمى شود. روح هنرمندانه و خلاقانه مروژک مانع از روده درازى و اظهار نظر هاى تاریخ مصرف دار مى شود، بلکه او آنگونه تصویرسازى مى کند و موقعیت را سروسامان مى دهد که اندیشه اى ژرف و ارزشمند به ذهن مخاطب القا شود و در این القا گرى به عنوان هنرمند از خود چهره اى غنى و زیبانگر مى سازد تا همه چیز بر عهده مخاطب باشد که در لابه لاى کلام آدم هاى نمایش به مرور اندیشه والاى متن دست یازد. شاید نمایشنامه نویس ناخودآگاه مى دانسته که آنچه مى خواهد بگوید منوط و مشروط به زندگى او و هموطنانش در لهستان کمونیستى نمى شود. بلکه این موقعیت، به گونه هاى دیگر در نظام هاى بسته دست و پاگیر قابل درک و تامل و مطابقه است. یعنى ژرف اندیشى مروژک مرز هاى جغرافیایى و تاریخى را در مى نوردد، تا متنى جهانشمول و زمان شکن تا بى نهایت حیات آدمى قابل خواندن و اجرا باشد. بنابراین هنوز هم مى توان به خلق آثار ماندگار امید داشت. اینکه همه حرف ها را زده اند، شکى نیست! بلکه مهم چگونگى بیان و تکرار حرف هاى زده شده است. هنرمند باید مطابق با نیاز زمانه تفکر نماید و با توجه به شرایط و الگو هاى اجتماعى نگاه خود را قابل دریافت و درک نماید و فردى موفق مى نماید که کاملاً دوراندیشانه و با یک افق روشن وارد گود مى شود.
آدم هاى بى اراده همانا مظهر آدم هاى بى هویت هستند که باید بر مبناى فرمان موجود و صادره نفس بکشند، و کنش هاى رفتارى کلیشه اى براى دلخوشى دستگاه حاکمه اجرا کنند. مروژک هم در داستان بى هویتى این آدم ها به خاستگاه به اصطلاح ابزورد نقب مى زند، و البته در این رجعت خالى از تجربه زندگى شخصى و تکنیک هاى رایج خاص ادبیات اروپاى شرقى _ گروتسک- نیست، بلکه این وضعیت به شکل ناخودآگاه یا خودآگاه در همجوارى افرادى مانند یونسکو و آرابال از تشابهاتى خاص برخوردار مى شود و این تشابه نیز عامل پیوند و دلالت بر تفکر غالب درباره مسائل اروپاى پس از جنگ است. هر چند این تفکر در اروپاى شرقى رنگ و جلاى دگرگونه اى دارد براى آنکه تجربه این افراد در نظام هاى دیکتاتورى پرولتاریا سرنوشت دگرگونه اى را نسبت به نظام هاى کاپیتالیستى و لیبرال اروپاى غربى داشته اند. مهم تر اینکه مروژک با شاخک هاى حسى به منتها الیه خودآگاهى از مسائل حاد بشرى مى رسد، و با روحى لطیف و نکته سنج به نقادى آن مسائل مى پردازد. این نگاه نیز از همان آثار اولیه بستر مناسب را براى طى یک دوره متکامل براى نشر حقایقى از زندگى نظام هاى مدرن فراهم مى سازد.
مروژک همچنین نسخه اى درمانى براى مخاطبش نمى پیچد و او را آزاد مى گذارد اگر به دریافت درستى از وضعیت رسیده است، به دلخواه مسیر زندگى خود را در صورت لزوم تغییر بدهد، یا آگاهانه نسبت به قربانى شدن احمقانه خود آگاه بشود و با زرنگى سعى بر آن داشته باشد تا از این گردونه احمق پرور خود را بیرون بکشد. بنابراین «شهادت پیوتر اوهه» امروز هم براى آگاه سازى جوامع رو به رشد براى جلوگیرى از ایجاد موانع ویرانگر انسانى خواندنى و دیدنى مى نماید.