می شود یک مونولوگ طولانی خسته کننده نوشت و به بازیگر داد تا یک لنگه پا روی صحنه بایستد و از تنهایی ها و انزوای همیشگی خودش آه و ناله ای جانسوز و جانگداز سر دهد تا بگوییم چه نمایشی! چه زیبا و شاعرانه درد انسان را بازگو می کند و این دست خزعبلات. اقلیت با ابزار تصویر که مهمترین رکن تئاتر هست به خوبی از پس این مفهوم برآمده. نمایش هم می خنداند و هم آدم را به فکر فرو می برد. پر واضحست که مخاطب با یک گروه تمرین کرده ی شُسته رفته و با بدن هایی آماده رو به روست. بازیگر نقش دلقک (مجتبی بیات) با یک تسلط عالی بر بدن و تمرکزی فوق العاده توجه را به خود جلب می کند. خلاقیت ها اندازه دارد و شلوغ کاری بیهوده در نمایش دیده نمی شود. باید پذیرفت که تئاتر برای دیدن است و نه شنیدن و خبر خوب آنکه، اقلیت تئاترست. یک ساعت دیدن است و لذت بردن از قاب های خلاقانه ی کارگردان و فکر گروهی یک جمع دانشجو.