امین بهروزی:
امشب نمایش برفک را دیدم. کار دو عاطفهیِ عزیز، جواد عاطفه و عاطفه پاکبازنیا. نمایش لحظات جذاب و تأثیرگذاری داشت و راجع به موضوعی بود، که فکر میکنم همهیِ ما درگیرش هستیم؛ درگیر رفتن یا نرفتن، ماندن و دشواریهای ماندن و دشواریهای رفتن.
من به انتقادی که جدیداً به کارهای مونولوگ و روایتمحور میشود، معتقد نیستم. بخش زیادی از تئاتر امروز جهان را مونولوگ و روایت تشکیل میدهد و کار سختی است و بازی بسیار سختی را میطلبد؛ که عاطفه پاکبازنیا به خوبی از پس آن برآمدهاست.
در کل، نمایش تأثیرگذاری بود؛ راجع به برخی جزئیات میتوان صحبت کرد؛ ولی اینکه در طول یک ساعت، بتوان تماشاگر را نگه داشت و سبب به فکر فرو رفتن مخاطب شد؛ فکر کردن به مسئلهای که درگیری ذهنی خود مخاطب هم هست، تصویری که از مهاجرت داریم و شاید بخشی از آن واقعی و بخشی غیرواقعی باشد، فکر کردن به مرز بین رفتن و نرفتن؛ کار بسیار سختی است.
امیدوارم این گروه همیشه با هم کار کنند و ما ببینیم و لذت ببریم.