شنیدن واژه ی جنگ یادآور خمپاره،شلیک،توپ و خون است. پارادوکس جالبی بود تا از این مفهوم خشن یک اجرای طنز بیرون کشید...
موقعیت های طنز جالبی داشت که بیشتر آن ها توسط بازیگران خلق شد.مخصوصا اون قسمتی که خبر دار داده شد و پدر خانواده ژست گرفت یک موقعیت جالب طنز بود.
ولی چیزی که من رو اذیت کرد این بود که هدف نمایش خیلی فرمایشی بود و اصلا مخاطب اجازه ی فکر کردن و خلق موقعیت های مختلف نداشت...
مخاطب چاره ای جز اینکه بگه جنگ تقصیر آدم های عادی نیست و مقصر جنگ سران و جنابان صاحب قدرت هستند... اصلا به مخاطب اجازه نداد که خودش این موضوع رو کشف کنه...
و همین باعث میشه تاثیری که باید مخاطب از اجرا بپیذیره... کم تر بشه...
اصلا در سراسر اجرا از موزیک استفاده نشده بود.... و خیلی خام بود.. به عنوان مثال در دقایق پایانی نمایش اونجایی که پدر با سرباز اسیر صحبت میکرد که مقصر جنگ سران هستند واقعا نیاز به یک موزیک در آن موج میزد... که تاثیر پذیری رو برای مخاطب بیشتر کنه....
بازی بازیگر نقشمادر خوانواده یکم دور از نقشش بود. فقط زمانی که دیالوگ میگفت در نقش بود و جاهایی که دیالوگ نداشت کلا در یک فضای دیگر سیر میکرد...
اما در کل نمایش خوبی بود...
و ارزش دیدن رو داشت...
به همه عوامل خسته نباشید و خدا قوت میگم....