از امروز هراسی نیست
ترسم از آینده ای ست که طعم گس اکنون در آن جا مانده باشد
فردایی که تلخی حالش، در پستوهای دست نیافتنی خاطره ها
غبار اندود نباشد
از وضوح امروز در فردا بیم دارم
آنجا که هر ثانیه را میتوان در دیوارهای حفاری شده ذهن دید
بیم شنیدن ساییدن دقایقِ امروز
بیم فراری محکوم به شکست، به ثانیه های واپسین.
من از زیستن امروز در فردا می ترسم.
وِی_دا