نگاهى به نمایش جسورانه ى #آبى_مایل_به_صورتى به روایت #ساناز_بیان
-نمایش در صحنه اى سیاه و تاریک بر روى پله هایى فلزى اجرا مى شود، این سیاه بودن صحنه کاملا متناسب با محتواست، اما در مورد پله هایى که بستر حضور بازیگران بود باید گفت که عرض پله ها بسیار کمتر از عرض سالن بود، و همین زاویه ى دید تماشاگر را در کناره ها و به ویژه در ردیف هاى جلو با مشکل مواجه مى کرد، که نمى دانم این ایراد به معمارى سالن تماشاخانه سپند برمى گردد، یا طراحى صحنه!
-نمایش تمرکز بر موضوع ترانس ها و دوجنسى ها دارد، که یک روایت تمام و کمال دوساعته است! راوى این داستان نه یک شخص که چندین نفر هستند! و نگاه به این معضل از دید افراد مختلف درگیر با موضوع روایت مى شود:
دوجنسى، زنى که مرد شده، مردى که زن شده،
مادر پزشکى که یک دانه پسرش تمایلات زنانه دارد و او را نمى پذیرد، و در مقابل مادر روستایى که در مقابل پسر این چنینش به دیگر فرزاندنش مى گوید از امروز شما یک خواهر دیگر دارید! و در مقابل این مادرها، فرزندى که مادرش، مرد شده!
این داستان تبیین مى کند که این معضل به یک طبقه ى خاص بر نمى گردد، شهر و روستا نمیشناسد، فقیر و غنى سرش نمى شود، و هر خانواده اى را در هر
... دیدن ادامه ››
رده اى مى تواند درگیر کند.
نمایش اما فقط به طرح معضلات و مشکلات عمیق این افراد و خانواده هایشان بسنده نمى کند، و به روایت هنرپیشه ى نقش فریدون ملک آرا، که گرایش هایی داشت که حس می کرد زن است، اطلاعات خوبى را در اختیار مخاطب مى گذارد. (او با پیگیرى هاى فراوان و کسب اجازه ى شرعى، عمل تغییر جنسیت را انجام داده و با نام مریم خاتون ملک آرا، مادر ترنس های کشور شد)
-بازى هاى نمایش به غایت قوى است و چه خوب مخاطب را همراه و درگیر مى سازد، و این بازى ها با گریم هوشمندانه آنقدر خوب صورت گرفته، که اگر مخاطب هنرپیشه را نشناسد مى تواند شک کند که این زن است با گریم مردانه یا مرد با گریم زنانه!
-چقدر نام این نمایش صحیح و به جاست. در مقابل ألفاظ تحقیر کننده اى که متاسفانه زیاد براى این افراد استفاده مى شود، مى توان اینان را آبى هاى مایل به صورتى یا صورتى هاى مایل به آبى قلمداد کرد!
-و اینکه صداى دوربین آقاى عکاس چقدر مزاحم بود، کاش عکاسان تئاتر بدانند شرط اول احترام به حقوق مخاطب است.