در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سعید زادمهر درباره نمایش سیزیف: یادش بخیر استاد فیلمنامه‌نویسی‌مان می‌گفت: همیشه برای ساختن و یا دیدن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:14:07
سعید زادمهر (sayid)
درباره نمایش سیزیف i
یادش بخیر استاد فیلمنامه‌نویسی‌مان می‌گفت: همیشه برای ساختن و یا دیدن هر اثری، از قبل از خودتان بپرسید «که چی؟»...
یک: نمایش «زندگی در تآتر»
داستان زندگی حرفه ای دو بازیگر تآتر است و مشکلاتشان و رشد و تقابلی که باهم در این هنر و کارشان دارند.
دو: نمایش «صد درصد»
داستان یک دختر معلول است که عاشق یک بازیگر شده و روزی او را به بهانه خواندن فیلمنامه‌اش به خانه خود دعوت می‌کند. (بیشتر از نیمی از آن، نمایش در نمایش و خواندن فیلمنامه دختر است.)
سه: نمایش «سیزیف»
اقتباس (و یا به عبارت بهتر کولاژ)ی از داستان زندگی «ویوین لی». ترکیبی از زندگی شخصی و شغلی او و دست و پنجه نرم کردن ... دیدن ادامه ›› با مشکلاتش.

هر سه این نمایش‌های اخیر نقاط مشترک زیادی دارند. از نزدیک بودن داستان‌هایشان به هم گرفته تا پرمخاطب شدنشان. و هر سه از بازیهای قابل قبول و خوبی بهره می‌برند. اما سوال: «که چی؟»...
بیننده عمومی، زن و مرد عادیِ درگیر زندگی و مشکلات امروزی به چه چیز می‌رسد با دیدن این نمایش‌ها؟ به چه دردش می‌خورد دیدن داستان زندگی بازیگران سینما و تآتر و مشکلات کاری و شخصی آنها؟ چه دردی از او دوا می‌کند؟... بعد از دیدن هر کدام از این آثار، بیننده ای که در زندگی خودش هزار و یک مشکل اقتصادی و مالی و عاطفی و سیاسی و غیره... دارد، چه رشدی می‌کند؟ چه تلنگری می‌خورد؟ این آثار به او بابت آرام شدنش چه تسلایی می‌دهد؟... چه تاثیری رو مخاطب عام می‌گذارد؟ بعد از دیدن آنها چه تغییر و پیشرفت و رشدِ شخصیتی کرده؟... از نظر من: هیچ!

این سه نمایشِ بالا از دیدِ من در بهترین حالت فقط اجراهای فیزیکی خوب برای به رخ کشیدن و دیدن توانایی اجرایی بازیگران است. هیچ فرقی هم نمی‌کند یک ایرانی آن را نوشته یا یک خارجی. نتیجه‌اش یک چیز است؛ حداقل نتیجه اجراهایی که من دیدم یک چیز بود.
راستش را بخواهید در این سالها خیلی خوب یاد گرفتم که تآتر فقط پرفورمنس نیست! تآتر حتا فقط بازی خوب هم نیست!... تآتر دغدغه است. دغدغه مسایل جامعه. تآتر خوب همه‌ی اینها را باهم می‌خواهد. تآتر خوب یک نمایشنامه به‌روز می‌خواهد با یک قصه‌ی به‌روز (منظور از به‌روز، «جدید و امروزی» نیست. منظور مساله و حرف داستان است که به‌کار مردم بیاید. نمونه‌اش نمایشنامه‌های شکسپیر که همچنان حرف روز را می‌زنند.) و بعد، اجرا و بازی خوب می‌خواهد. من نه‌تنها با دیدن «فقط بازی‌های خوب» در یک اجرا شگفت زده نمی‌شوم، که افسوس هم می‌خورم!... افسوس از اینکه این توانایی بازیگر چقدر دارد با یک ترکیب کولاژگونه و بد و بی‌هدف و آشفته و قصه‌ای که دغدغه خیلی از آدم‌های امروز نیست به هدر می‌رود. افسوس از اینکه چرا دارم وقت خودم را با دیدنش تلف می‌کنم!...
اگر یک کسی و کسانی مثل استاد «بیضایی» و استاد «سمندریان» و... در تاریخ هنر تآتر ایران ماندگار می‌شوند، دلیلش بازی خوب گرفتن از بازیگرانشان نبود و نیست. دلیلش فقط اجرای فیزیکی خوب روی صحنه نبود. دلیلش این است که آنها همزمان با جریان روز و با قصه متناسب با مردمشان می‌آمدند جلو. آنها کم کاریِ متنِ خوب نوشتن و ترسِ متن خوب انتخاب کردن را لای زر ورقِ بازی‌های خوب نمی‌پیچیدند. هیچوقت نپیچیدند!... و بماند که باز هم بهترین بازیها را در آثار آنها می‌دیدی.

خلاصه که من نه‌تنها هیچکدام از این آثار بالا را دوست نداشتم (جز کمی از نمایش «صد درصد»، آن هم بخاطر اینکه یک قسمتهایی از متن بیرون می‌آمد و به مساله عمومی نزدیک می‌شد.)؛ که از دیدنشان حتا برای یکبار هم پشیمان‌ام!... و امیدوارم با تحقیق و مطالعه‌ی اخبار و نظرات از قبل، در آینده بتوانم بی‌فایده بودن دیدن چنین نمایشهایی را قبل از دیدنشان تشخیص دهم. نه!... من به تآتر نمی‌روم که صرفن پرفورمنس فیزیکی و «بازی» خوب ببینم و فکم بیفتد از چند لحظه اجرای بازیگر و صدا و تیکه متلک‌ها و حرکاتش و استفاده از بدنش. این چیزها بدونِ متن خوب، بدون متنی که به‌دردِ عمومِ آدم‌ها بخورد و رویشان در زندگی تاثیری بگذارد از نظرم بی‌ارزش است. پُز است!

پ.ن: بماند که بعد از دیدن فیلم «اتوبوسی به نام هوس» می‌بینی حتا در سیزیف بازی بازیگران هم آنقدری که باید خوب نیست. بیشتر سر و صدا و شلوغ‌بازی است.
جناب زادمهر عزیز تمام فرمایشات شما دقیقا در ذهن من می گشت ولی مطمئنم نمی تونستم به این خوبی منظورم رو بیان کنم کاملا با نظرتون موافقم و اگر کامنت من رو درباره سیزیف ببینید فقط یک اجرای قوی دیدم نه چیزی بهم آموخت و نه به فکر فرو برد .سپاس از نقد عالی شما.
۲۳ تیر ۱۳۹۸
@azi rezaei
ممنون. لطف دارید.

@رضا یزدانی پدرام
اول اینکه خیلی ممنونم.
دوم اینکه: نه. بنظرم اصلن اینطور نیست. همه اون شاهکارهای تاریخ سینما شاهکار شدند چون اتفاقن برای هیچ نبودند؛ ... دیدن ادامه ›› چون قطعن و حتمن حداقل یک جواب درست به یک «که چی؟» داشتند و دارند. در مورد تآتر هم همینطور. نه حتا شاهکارهای تاریخ؛ که موارد خیلی خوب و ماندگار سالهای اخیر تآتر خودمون هم همینطوره و راز ماندگاریش داشتن حداقل یک جواب خوب به این سواله.
و بنظرم مثالی که زدید هم خیلی خوبه اما نه در مورد نوشته من. مثالتون اتفاقن در مورد همین آثار مذکور خیلی خوب صدق می‌کنه: یک اثر با بر و روی قشنگ و جذاب اما بدون دست و پا.
و سه اینکه: نکته همینجاست. فکر می‌کنم اگه یک نفر آخر زندگیش این سوال رو از خودش بپرسه و به جواب خوبی نرسه، یعنی زندگی رو باخته. (البته که این نظر شخصی منه.)
۲۴ تیر ۱۳۹۸
با احترام به نظر شما، مثال نقضش رو میزنم. کار آخر آقای مدیری از این "که چی" های شما اصلاً نداره. بله کاملاً دست میذاره روی مشکلات و دغدغه ها اونم به صورت خیلی واضح! حالا من میپرسم: که چی؟ موضوع هنر فقط دغدغه نیست شاید(با اینکه قسمت خیلی زیادی از اون میتونه باشه) بعضی وقتا منِ شخص دوست دارم یه اجرای خوب ببینم، یه نمایش خوب، همین! دو ساعت میخوام نمایش ببینم، بقیه بیست و دو ساعت رو به دغدغه ها (حتی اگه نخوام) میپردازم.
۱۲ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید