فاصلهگذاری تئاتری روی پرده سینمای تجربی
واقعیتنمایی: صحنه در یک خانه میگذرد. خانهای قدیمیو پوسیده طبقه متوسطی که ساکنانش به خارج از کشور مهاجرت کردهاند و حالا دختر خانواده برای ساخت فیلم از خانه دوران کودکی بهطور موقت به ایران و خانه پدری رجوع کرده است. در خانه دختری را مییابد که آنجا زندگی میکند و مستاجر است. با او قرارداد میکند که اگر سوژه فیلم او شود میتواند در این خانه زندگی کند و پولهایی که تا بهحال بهعنوان مستاجر پرداخته برایش پس بگیرد. فیلم خردهروایتهای جابهجا شده یک پازل روایی ست. که همچون تصورات واقعی بازیگران روی پرده ظاهر میشوند؛ مگر اینکه سوژه فیلم از قرارداد با راوی و سازنده فیلم خارج شود و بحران فاصلهگذاری تئاتر وسینما در این نمایش را شکل دهد. تئاتر «امروز روز خوبیست برای مردن» ما را از ابتدا با مقدمهای از اطلاعات پراکنده از یک کلان روایت از جنگ مواجه میکند که حدود دو و نیم میلیون نفر جنگزده آواره شدهاند و ارتباطات درونی اجتماعیشان از هم گسیخته شده و به نهادهای خانوادگی متزلزلی تجزیه شدهاند. فضاسازی در یک خانه قدیمی پر از پله و در و پنجره با دو قاب تئاتر و سینما که روی یک پرده در هم گداخته شدهاند اجرا میشود.
*: صدایی در صحنه شنیده میشود که دختری در لحظه مرگ قصد دارد تصاویری از زندگی را در صفحه سفیدی مرور کند. قصد دارد آن تصاویر را به شکل دلخواهش
... دیدن ادامه ››
با دوربین مستند از خانه پدری بسازد که حالا از همه جا شکاف برداشته و موریانه به جانش زده. برگرفته از سخنی که میاندیشد «انسان در لحظه مرگ زندگی را مرور میکند.» مرگ آن سویه رهایی را برای اجتماع جنگزده به ارمغان میآورد. در این تئاتر یک فیلم پیش از ساخت، هدف مرور تصاویر با شکوه از میل به زندگی در لحظه پیشامرگ است، و مرگ؛ نقطه تمام را حکایت میکند.
*: بازیگران در صحنه طراحیشده چند بعدی پشت یک پرده ایفای نقش میکنند. پرده تئاتر به شکل خلاقانهای در فاصلهگذاری سینما و تئاتر، مکانیزم ساخت فیلم تجربی را در صحنه تئاتر روی پرده به اجرا میگذارد(که شاید برای سینماگران تجربی حائز اهمیت باشد). به این منظور نحوه به عمل رسیدن فیلم را در یک تئاتر مشاهده میکنیم با پشت صحنهای که بهشدت در ذهنیت بازیگران فرو رفته که آنچه از فیلم تصور میکنند را به شکل تدوینی روی پرده نمایش میدهند. بازی تصویربرداری زنده در یک فضای تئاتری با شکل خاصی از نورپردازی انجام میگیرد که با فضای اکسپرسیونیستی خانه پدری داخل فیلم ارتباط اتمسفریک دارد.
«زندگی در سایهها با طراحی صحنه و نورپردازی در تئاتر و پرده سینمای تجربی که مقابل آن کشیده شده است.»
تئاتر به وضعیت تجربی ساخت فیلم(سینمای تجربی بههمراه زیستن تجربی) حاکمیت دارد. از این رو که ساخت فیلم در نقطهگذاریهای اکت بازیگر روی صحنه در فرم کلگرا رخ میدهد و دارای مقدمه-میانه-پایان است و اما فیلم در حال ساخت صرفا به عمق و محتوای خود میاندیشد و همچون طرح ظاهر شده است. حاکمیت تئاتر بهگونهای ست که با نتیجهگیری نیز بازی نمیکند؛ آن چرا که از ابتدا بهعنوان تماشا در پرده سفید بهعنوان مرور تصاویر قبل از مرگ شرط کرده به پایان میرساند؛ و پرده سفید باقی میماند. اما بعد از طی این مراحل متوجه مرزبندی فیلم تجربی با ذهنیتهای تجربی جنگزدههای آواره میشویم که در هم بافته شدهاند.
*: انتظار ما از مصیبتهای زنجیرهوار روایی با خود وجهی از سانتیمانتالیسم کشدار روایت به دلایل جزئی-جزئیتر شکاف احساسات انسانی و همدردی و فرافکنی با مصیبت را احضار میکند. در اینجا مکانیزم کات کردن فیلم بهنوعی در وجه فاصلهگذاری مقابل احساسات میایستد و خردهروایتها را کات میکند و از طرفی تفکرات سوژه و راوی به شکل آماری به شبکه احساس عقلانی کلان روایت وصل میشود و گسترش مییابد.
حامد مصطفوی
13/07/1398