چه انتظار عظیمی نشسته در دل ما
همیشه منتظریم و کسی نمی آید
صفا گمشده آیا
بر این زمین تهی مانده باز می گردد ؟
اگر زمانه به این گونه
- پیشرفت این است
بی تردید
حصار کاغذی ذهن
... دیدن ادامه ››
را ز هم نشکافت
و خواهش من و تو
نیم گامی از تب تن نیز
دورتر نگذشت
که در حصار تمنای تن فرو ماندیم
و در کویر نفس سوز« من » فرو ماندیم
نه از حصار تن خویشتن برون گامی
نه بر گسستن این پای بندها، دستی
***
همیشه می گفتم:
« من و سکوت؟
محال است
« سکوت، عین زوال است
« سکوت،
- یعنی مرگ !
***
سکوت،
نفس رضایت
سکوت،
عین قبول است
سکوت،
- که در زمینه اشراق اتصال به حق -
دراین زمانه نزول است .
سکوت،
یعنی مرگ .
***
کجای ای انسان ؟
عصاره عصیان
چگونه مسخ شدی
با سکوت خو کردی
تو ای فریده هر آفریده
- بر تو چه رفت ؟
کز آفریده خود
از خدای بی همتا
به لابه مرگ مفاجاة آرزو کردی ؟
از: حمید مصدق