وقتی کسی مراقبمان نیست!
خیلی خوشم می آید از قانون نوشتن. فرقی هم نمی کند برایم که چه کسی مثلا شش قانون کتاب خواندن، هفت قانون نوشتن و سیزده قانون خانه داری را بنویسد. زیاد هم قانون سرم نمی شود در زندگی. یعنی به شدت معتقدم برای نوشتن خلاق، حذف هرچه قانون در دنیاست، اولین قدم است. اما باز هم نمی دانم چرا به هر مطلبی می رسم که چهار پنج تا قانون را سر هم کند حتما تا آخر می خوانمش. هیچ وقت هم گیر نمی دهم به نویسنده ی متن و زیر سئوال نمی برمش. این پدیده ی قانون گریزی و جذب قانون که مثل دو قطب مخالف در مسیر مطالعه و زندگی و نوشتنم قرار گرفته فکرم را مشغول کرده بود تا اینکه به نکته ی کوچکی رسیدم. دیده ام در کتابفروشی ها که انسان های خیلی فرهیخته و خیلی روشنفکر هم یواشکی وقتی کسی مراقبشان نیست، کتاب جیبی ها را ورقی می زنند، و داستانک های اینترنتی را که نویسنده ی گمنام دارند خیلی سریع و در سه دقیقه می خوانند. نمونه ی بارزش هم این کتاب کوچک تازه ای است که دوست بسیار زیرکی با عنوان " پ نه پ" گردآوری کرده و هرکجا که خبرش را این روزها خواندم متوجه شدم تعداد کلیک های خبر زیادی زیاد بود برای چنین کتابچه ی کوچک و خاص.
قانون خواندن های مرا بگذارید کنار کتابچه های اینترنتی و چیپ، به گمانم چیزی از ته اش بیرون می آید. همه ی ما فرایند ذهنی پیچیده ای داریم. کتاب می خوانیم، فکر می کنیم، موسیقی خاص و فیلم های خاص را دوست داریم،اما در لحظه هایی از فکرهای عمیق خسته می شویم. آن وقت می رویم سراغ فایل های مخفی مان و علاقه های شخصی شخصی مان که هیچ ربطی به عمق ادبیاتمان هم ندارد. این طور وقت ها هرچه مطلب کوتاه تر باشد و داغ تر بهتر است. برای همین اخبار خاله زنکی درباره ی افشای روابط بازیگران و فوتبالیست ها هیچ وقت کهنه نمی شود. سایت ها فال روزانه هم گاهی کلیکی می خورند به وسیله ی دوستان روشنفکر. خب مگر چه اشکالی دارد؟ استراحت ذهن خیلی هم خوب است و ما را به زندگی عادی وصل می کند. فقط می ماند یک نکته. اینکه یادمان نرود فایل ها مخفی و " پ نه پ" مربوط به لحظه های
... دیدن ادامه ››
استراحت ذهن هستند و نباید بیایند روی آب! باز جوگیر نشویم و برویم مصاحبه کنیم و یادداشت و مقاله بنویسیم در مدح " پ نه پ" . باز نرویم ادبیات کلاسیک و رمان نویس های کهنه کار را زیر سئوال ببریم و ارائه بدهیم که دوره ی رمان های چند جلدی گذشته است و این روزها عصر اینترنت و ارتباطات است و دهکده ی جهانی را علم کنیم و ادبیات اینترنتی تک جمله ها را به جای هایکو و مینی مال جا بزنیم و این چیزها!
سه قانون را به خاطر بسپاریم. خب؟
اول: مخاطب جدی ادبیات باید بیشتر از شش تا کتاب بخواند
دوم :وقتی خسته می شویم به خودمان اجازه بدهیم بخش روشنفکر ذهنمان کمی استراحت کند.
سوم :استراحت ذهن اسمش ادبیات نیست.
از: مریم حسینیان : وبلاگ این یادگاری از من است