یلدا زنیست صُراحی در دست/ سرخ پوش و رقصان که درد پاییز آبستنش کرده - از روز بیزارست / روز ِ زمستان !
که تمامی صبرش وصلت بهار بوده به فردا/ شب را چنان به پایکوبی و هلهله در هم میتند و بسیط می کند که روز نیاید - یلدا زنیست که به تاریکی خو گرفته است-
بهارِ منتظر بی مصرف افتاد.
به زنِ مظلوم آفرینش- دوستان هنرشناسم در تیوال/ یلدا مبارک
ایمان اشراقی