یک توصیف کوتاه از این اجرا:
نور مناسب، موسیقی عالی، دکور ضعیف، اجرا بد، داستان و محتوا افتضاح!
حیف زمانی که می شد به کارهای مهمتری پرداخت اما به دیدن این نمایش گذشت!
یک سوال مهم این است که چرا بیننده ای که آمده اجرای زنده ببیند باید چشمش به آن تابلوی کم نور و زپرتی سالن گلایل بند باشد و زور بزند و هی زیرنویس بخواند؟! البته شاید عوامل محترم فکر کرده اند تماشاگران، مادرزاد، زبان های فرانسه و آلمان و روس را از بر اند و زیرنویس های درهم و برهم و نامنظم را فقط برای زینت اجرا گذاشته بودند! خب برادر من به هر دلیلی خواستید مختلف باشید، قبول، اما لااقل مدتی را صرف تمرین در همین شرایط می کردید تا متوجه شوید زیرنویس ها پس و پیش نیستند. هدفتان از کشتن و زنده کردن و دوباره کشتن چیست؟! هر کاری اسلوبی دارد؛ چون می خواهید مختلف باشید، نمی شود فرماندهی داستان را بدون دلیل از اول و آخر داستان حذف کنید و بی اندازید وسط نمایش!
اما سوال هایی که در حین و پس از اجرا، فکر کردن به آن ذهن را خسته می کند:
- وسط آن ناکجا آباد در میدان جنگ، آن وان حمام و دوچرخه چه
... دیدن ادامه ››
می گوید؟!
- چرا هنر پرفورمنس را فقط در زمین خوردن بازیگر دیدید؟
- و چرا خط سِیر داستان را وسط نمایش گم کردید و بعد هم با خودتان گفتید جهنم، رها شد که شد؟!
جناب شیرالی عزیز اولا حیف آن جوان های پراستعداد، دوما جسارت می کنم و پیشنهاد می دهم آن آب توبه (روی صحنه) را روی خود بریزید تا حداقل مدتی از صحنه نمایش دور باشید.