من این کارو دیدم و حقیقتا دوسش داشتم. بیراه نیست این حرفم که اگه قرار باشه کاری طی فرایند اقتباس یا گفتوگوی بینامتنیتی، تحت تأثیر یه اثری باشه؛ این شکلی بهش واکنش نشون یده تا مدلی که کوهستانی، در انتظار گودو رو به اون شکل دراماتورژی کرده بود. اینو منی میگم که تقریبا بالای ۹۰ درصد آثار کوهستانی رو که داخل اجرا کرده، دنبال کردم و مثلا دراماتورژی اون رو از متن ایوانف چخوف، کلاس درس میدونم و میتونم راجع به فریم به فریم فیلمتئاترش حرف بزنم.
توی این کار به دو نمایشنامهی در انتظار گودو و کلفتها ارجاعات زیادی صورت گرفته و در عین حال اثر هویت خودشو هم داره.
فک میکنم تمدید شدن. از دستش ندین. متن خوب، کارگردانی خیلی خوب و بازیهای خیلی خیلی خوب رو میبینین.
بازی کاراکتر اصلی (پویا فیاضی) عالی و کاملاً در خدمت اثر و کاراکتر حمال (محمدحسین علیزاده که مؤلف کار هم هست) در لحظاتی حیرتانگیزه.
به زودی خیلی مفصلتر دربارهی اثر و به طور ویژهتر دربارهی نگاه مؤلف به مفهوم قدرت در کل اثر، نقدی رو مینویسم و اینجا و جاهای دیگه منتشرش میکنم.